کلمه جو
صفحه اصلی

خدد

فرهنگ فارسی

نام حصنی است در کوره

لغت نامه دهخدا

خدد. [خ ُ دَ ] ( ع اِ ) شکاف در زمین. ( از معجم البلدان ).

خدد. [ خ ُ دَ ] ( اِخ )نام موضعی است بدیار بنی سلیم. ( از معجم البلدان ).

خدد. [ خ ُ دَ ] ( اِخ ) نام چشمه ای است به هَجَر. ( از معجم البلدان ).

خدد. [ خ َ دَ ] ( اِخ ) نام حصنی است در کوره ( = مخلاف ) جعفربن یمن. ( از معجم البلدان ).

خدد. [ خ َ دَ ] (اِخ ) نام حصنی است در کوره ٔ (= مخلاف ) جعفربن یمن . (از معجم البلدان ).


خدد. [ خ ُ دَ ] (اِخ ) نام چشمه ای است به هَجَر. (از معجم البلدان ).


خدد. [ خ ُ دَ ] (اِخ )نام موضعی است بدیار بنی سلیم . (از معجم البلدان ).


خدد. [خ ُ دَ ] (ع اِ) شکاف در زمین . (از معجم البلدان ).


دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] تکرار در قرآن: ۲(بار)
خدّ به معنی رخسار و چهره است راغب گوید: دو خدّ انسان همان است که از راست و چپ بینی او را احاطه نموده است. قاموس حدّ آن دو را زیر چشم تا گوشه لب و آن قسمت از صورت که بینی را از چپ و راست احاطه می‏کند، معیّن کرده است معنی آیه چنین می‏شود: از مردم روی نگردان (به مردم بی اعتنا مباش و تحقیر مکن) و در زمین به تکبّر و شادمانی گام مزن. * اصحاب گودال هلاک شدند. به قول راغب: خدّ و اخدود به معنی گودالی است مستطیل و عمیق ندارد. قاموس گوید: خدّ به معنی حفره و اخدود به معنی جدول است. به نظر راغب اصل آن به معنی رخسار و استعمالش در گودال استعاره است. در نهج البلاغه خطبه 67 هست «اَضْرَعَ اللَّهُ خُدُودَکُمْ»: خدا چهره‏هایتان را ذلیل کند و در خطبه 163 در صفت طیور آمده «اَلَّتی اَسْکَنَها اَخادیدَ الاَرضِ» آنهائی که در گودال‏های زمینی اسکان داده است. اصحاب اخدود قصّه اصحاب اخدود در قرآن مجید چنین آمده است اهل گودال هلاک شدند که اهل آتش مشتعل و هیزمدار بودند. و بر شکنجه‏ای که به مؤمنان می‏کردند ناظر بودند. از آنها انتقام نکشیدند مگر برای آنچه به خدای توانا و ستوده ایمان آورده بودند. ظاهر آیات نشان می‏دهد که واقعه‏ای در کار بوده است وعدهّ‏ای روی طرفدار از ایمان و توحید شکنجه دیده و در گودال آتش انداخته شده‏اند و ستمگران شکنجه ده ناظر این باره تقصیری نداشته‏اند و دین آنها بوده‏اند و مؤمنان در این باره تقصیری نداشته‏اند و دین آنها دین حقّ بوده است. در تفسیر برهان از علی بن ابراهیم نقل شده: در یمن پادشاهی بود به نام ذونواس که در دین یهودیت متعصّب بود. بوی خبر دادند که در «نجران» عدهّ‏ای بر دین نصرانیّت اند و به عیسای مسیح عقیده دارند. ذونواس برای از بین بردن آنها لشگری بنجران کشید و وادارشان کرد تا از دین خود بر گردند. آنها بوی اهمیّت نداده و در دین خود پافشاری کردند. ذونواس دستور داد خندقی حفر کرده و در آن هیزم فراوان ریختند و آتش در آن افروختند و نصاری را در آغوش افکندند. درا این نقل هست که عدّه‏ای را هم با شمشیر کشند. ولی قرآن مجید فقط به جریان سوختگان نظر دارد . آنچه از علی بن ابراهیم نقل شد مطابق همان است که اهل تاریخ در حالات ذونواس نقل کرده‏اند مراجعه و دقّت در آیات سوره بروج نشان می‏دهد که این قضیّه در قرآن مجید بدان مناسب ذکر شده که کفّار مکّه در صدر اسلام مسلمانان را اذیت می‏کردند و شکنجه می‏دادند و عدّه‏ای از آنها «اَلْمُعَذَّبینَ فی اللّه» لقب یافتند و آنگاه قرآن مجید تهدید می‏کند که این کار باعث خشم خداوندی و عذاب الیم است .

پیشنهاد کاربران

شکاف و تَرَک زمین


کلمات دیگر: