کلمه جو
صفحه اصلی

جرموق

فرهنگ فارسی

همان جرموق است که در مراصد الاصلاع باین صورت ضبط شده است .

لغت نامه دهخدا

جرموق . [ ج ُ ] (ع اِ) نوعی از کفش که بالای موزه پوشند و به فارسی خرکش گویند. (از المعرب جوالیقی ص 94). (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). خرکش . (مهذب الاسماء) (فرهنگ جهانگیری ). سر موزه بالای موزه . (یادداشت مؤلف ). موزه بالای موزه . ج ، جرامیق . (مهذب الاسماء خطی ).


جرموق. [ ج ُ ] ( ع اِ ) نوعی از کفش که بالای موزه پوشند و به فارسی خرکش گویند. ( از المعرب جوالیقی ص 94 ). ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). خرکش. ( مهذب الاسماء ) ( فرهنگ جهانگیری ). سر موزه بالای موزه. ( یادداشت مؤلف ). موزه بالای موزه. ج ، جرامیق. ( مهذب الاسماء خطی ).

جرموق. [ ج َ ] ( اِخ ) همان جرمق است که در مراصد الاطلاع به این صورت ضبط شده است. رجوع به جرمق شود.

جرموق . [ ج َ ] (اِخ ) همان جرمق است که در مراصد الاطلاع به این صورت ضبط شده است . رجوع به جرمق شود.


دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] جُرموق به ضم جیم نوعی کفش می باشد.
به کفشی گفته می شود که بر روی موزه می پوشند؛ اعم از آنکه ساق داشته باشد یا نه.

نظر فقها در جرموق
برخی فقها گفته اند ظاهر این است که جرموق بدون ساق است؛ لیکن در کلمات بسیاری از فقها جرموق به کفش ساق دار معنا شده است.

کاربرد جرموق در فقه
عنوان یاد شده در باب طهارت و صلات به کار رفته است.

احکام مرتبط با جرموق
...

پیشنهاد کاربران

این واژه اربی است و پارسی آن این است:
چپداز capdãz ( برهان قاطع )


کلمات دیگر: