کلمه جو
صفحه اصلی

دسو

فرهنگ فارسی

نیکو و پاکیزه نیامدن شخص

لغت نامه دهخدا

دسو. [ دَس ْوْ ] ( ع مص ) نیکو و پاکیزه نیامدن شخص. ضد زَکْو. || پنهان کردن خود را و استخفاء. ( از اقرب الموارد ). پنهان کردن. ( تاج المصادر بیهقی ). دسوة. و رجوع به دسوة شود.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] تکرار در قرآن: ۱(بار)

گویش مازنی

آب دست


/dasso/ آب دست


کلمات دیگر: