کلمه جو
صفحه اصلی

خوس

فرهنگ فارسی

امر است به خوابیدن یا برادر اندر برادر نسبی .

لغت نامه دهخدا

خوس . [ خ َ ] (ع مص ) غدر کردن . خیانت نمودن . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ) (اقرب الموارد). || بوی گرفتن مردار، منه : خاست الجیفة. || کاسد شدن و بیروح گشتن چیزی ، منه : خاس الشی ٔ. || پیمان شکستن و خلاف کردن ، منه : خاس بالعهد. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).


خوس . [ خوَس ْ / خُس ْ ] (فعل امر) امر است به خوابیدن . (یادداشت مؤلف ). || (اِ) برادراندر و برادر نسبی . (ناظم الاطباء).


خوس. [ خ َ ] ( ع مص ) غدر کردن. خیانت نمودن. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ) ( اقرب الموارد ). || بوی گرفتن مردار، منه : خاست الجیفة. || کاسد شدن و بیروح گشتن چیزی ، منه : خاس الشی ٔ. || پیمان شکستن و خلاف کردن ، منه : خاس بالعهد. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ).

خوس. [ خ َ ] ( اِ ) غدر. خیانت. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ).

خوس. [ خوَس ْ / خُس ْ ] ( فعل امر ) امر است به خوابیدن. ( یادداشت مؤلف ). || ( اِ ) برادراندر و برادر نسبی. ( ناظم الاطباء ).

خوس . [ خ َ ] (اِ) غدر. خیانت . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).


دانشنامه عمومی

مختصات: ۵۱°۳۰′ شمالی ۳°۵۳′ شرقی / ۵۱٫۵۰۰°شمالی ۳٫۸۸۳°شرقی / 51.500; 3.883
خوس (Goes) یک شهرستان و یک شهر در استان زیلانت (Zeeland) در کشور هلند است. این شهر حدود ۲۷۰۰۰ نفر جمعیت دارد.خوس در جنگ جهانی دوم تا سال ۱۹۴۴ در اشغال آلمان بود.این شهر دارای خط راه آهن است و یک ایستگاه دارد.

دانشنامه آزاد فارسی

خوس (Goes)
شهری در استان زیلاند، در هلند، واقع در جزیرۀ بِوِلانْد جنوبی، به فاصلۀ ۲۲کیلومتری شرق میدلبورگ. ۳۴هزار نفر جمعیت دارد (۱۹۹۶). دارای کلیسای بازیلیک به سبک گوتیک از قرن ۱۶ و ساختمان شهرداری متعلق به ۱۷۷۱ است.


کلمات دیگر: