تائیل کننده و مفسسر
متاول
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
متأول. [ م ُ ت َ ءَوْوِ ] ( ع ص ) بیان کننده چیزی که کلام بدان بازمی گردد. ( آنندراج ). تأویل کننده و مفسر. ( ناظم الاطباء ).
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] متأول. مُتَأَوِّل بمعنای تاویل کننده است.
مُتَأَوِّل در لغت تفسیر کننده، تاویل کننده و تشریح کننده و کسی که کلام را از معنی ظاهری بر معنای مخفی تر حمل می کند.
مُتَأَوِّل در لغت تفسیر کننده، تاویل کننده و تشریح کننده و کسی که کلام را از معنی ظاهری بر معنای مخفی تر حمل می کند.
wikifeqh: اصطلاح عبارت است از: کسی که به انکار بعضی از واجبات و حلّیت بعضی از محرمات معروف و شناخته شده تفاخر می کند: مانند انکار امامت امیرمؤمنان (علیه السلام) و سایر ائمه (علیهم السلام) یاانکار مسح پاها در وضو برای نماز یا توصیف خداوند به اوصافی که منزّه از آن است.
روش برخورد با متأولین
متأول ابتدا با برهان و استدلال، به حق دعوت شده به شبهه اش پاسخ داده می شود. اگر توبه کرد، توبه اش قبول است، ولی اگر برنظر خود پافشاری کرد، به «قتل صبر» کشته می شود. (و در صورتی که گروهی باشند که بر عقیده خود پافشاری کنند و برای دستگیری و اجرای حکم آنها جز با جنگ ممکن نباشد، باید با آنها جنگید؛ مانند اهل جمل، نهروان و صفین.)
روش برخورد با متأولین
متأول ابتدا با برهان و استدلال، به حق دعوت شده به شبهه اش پاسخ داده می شود. اگر توبه کرد، توبه اش قبول است، ولی اگر برنظر خود پافشاری کرد، به «قتل صبر» کشته می شود. (و در صورتی که گروهی باشند که بر عقیده خود پافشاری کنند و برای دستگیری و اجرای حکم آنها جز با جنگ ممکن نباشد، باید با آنها جنگید؛ مانند اهل جمل، نهروان و صفین.)
wikifeqh: متاول
کلمات دیگر: