[ویکی اهل البیت] این کتاب از ابعاد گوناگون مورد توجه عرفان پژوهان و قرآن پژوهان واقع گردیده است. این کتاب در سال 434 هجری سامان یافته است. این اثر عرفانی قرآنی حاصل بهره مندی قشیری از فیض استادش ابو علی دقاق و ورود او به جرگه اهل تحقیق و ارباب معرفت می باشد.
وی در مقدمه لطائف گوید: مقصود من در این کتاب، بیان اشارات قرآنی به زبان اهل معرفت یعنی صوفیه می باشد. این اشارات، مبتنی بر مفاد اقوال یا نتایجی است که از اصول صوفیه به نحو اختصار بدست می آید.
قشیری در مقدمه کتاب روش تفسیری خود را ترسیم نموده، او بر کتاب خود نام لطائف الاشارات را نهاده است. این عنوان بیانگر روش تفسیری او در فهم حقایق وحی است با محوریت اشارت به جای عبارت وی بدون آنکه در معانی ظاهری واژگان قرآنی توقفی بکند، با بهره گیری از جنبه های پنهانی و تو در توی این الفاظ، به معانی عمیق راه می یابد.
وی تکیه اساسی خود را در تفسیر اشاری، بر روی عنصر تهذیب نفس به عنوان مهمترین عنصر در درک اشارات و لطائف قرآنی متمرکز می کند. از نظر قشیری بین این نوع از علم که با دیگر علوم تفاوت بنیادین دارد، با پاکی درون ارتباطی ناگسستنی برقرار است. این علم را خدا در دل اولیا و سالکان کوی حق قرار می دهد. وی در روش خود به عقل اعتماد کامل ندارد. وی اتکا به عقل را در مراحل اولیه تصحیح ایمان ضروری می داند ولی درک معارف بلند و لطایف و اشارات وحی را، به چیزی بالاتر از آن نیازمند می داند. قشیری خود را ملتزم به نص قرآنی دانسته و به آن به دیده اعتبار و تقدیس نگریسته است. در مورد برخورد وی با نص قرآنی بنا به قول برخی از محققان که در اندیشه های تفسیری او به پژوهش پرداخته اند وی نسبت به حفظ نص قرآنی حریص بوده است.
در تبیین اشارات و لطایف قرآنی تکیه گاه این تفسیر تاویل عرفانی است. اگر هم در موردی، روایتی از پیامبر( ص) یا دیگران ذکر می شود بندرت نام راوی را می آورد. در نقل اقوال عارفان نیز به همین شیوه است. در مواردی به شأن نزول پرداخته که در نقل آنها چندین قول را بیان کرده است. خلاصه دامنه نقل گرایی در این اثر بسیار محدود است. از طرفی دیگر وی در استخراج اشارات قرآنی از ادبیات فراوان بهره گرفته و این مسئله مبین آمیختگی عرفان و ادبیات در این تفسیر است. ذوق ادبی به کار گرفته شده در این تفسیر، بر مبنای اصول لغت، اشتقاق و اعراب و بلاغت استوار است. تعابیر ادبی او با اسلوب فنی ادیبانه همراه است. وی بر این باور است که قرآن قبل از هر چیز کتاب هدایت و معجزه پیامبر است و اعراب در برخورد با آن دچار حیرت و اعجاب می شوند. کوشش و اهتمام او بر آن است که در تفسیر خود گوشه ای از این جنبه های ادبی و اعجازی را با بهره گیری از اسلوب زیبای خود قرآن ارائه نماید. وی در تفسیر به اشعار عربی و امثال نیز استناد می کند. متاسفانه اخبار جعلی و موضوع در این تفسیر به چشم می خورد. که از جمله روایاتی است که از آنها به اسرائیلیات تعبیر می شود. این نوع روایات به ویژه در داستانهای پیامبران و اخبار گذشتگان مشهود است.
وی در مقدمه لطائف گوید: مقصود من در این کتاب، بیان اشارات قرآنی به زبان اهل معرفت یعنی صوفیه می باشد. این اشارات، مبتنی بر مفاد اقوال یا نتایجی است که از اصول صوفیه به نحو اختصار بدست می آید.
قشیری در مقدمه کتاب روش تفسیری خود را ترسیم نموده، او بر کتاب خود نام لطائف الاشارات را نهاده است. این عنوان بیانگر روش تفسیری او در فهم حقایق وحی است با محوریت اشارت به جای عبارت وی بدون آنکه در معانی ظاهری واژگان قرآنی توقفی بکند، با بهره گیری از جنبه های پنهانی و تو در توی این الفاظ، به معانی عمیق راه می یابد.
وی تکیه اساسی خود را در تفسیر اشاری، بر روی عنصر تهذیب نفس به عنوان مهمترین عنصر در درک اشارات و لطائف قرآنی متمرکز می کند. از نظر قشیری بین این نوع از علم که با دیگر علوم تفاوت بنیادین دارد، با پاکی درون ارتباطی ناگسستنی برقرار است. این علم را خدا در دل اولیا و سالکان کوی حق قرار می دهد. وی در روش خود به عقل اعتماد کامل ندارد. وی اتکا به عقل را در مراحل اولیه تصحیح ایمان ضروری می داند ولی درک معارف بلند و لطایف و اشارات وحی را، به چیزی بالاتر از آن نیازمند می داند. قشیری خود را ملتزم به نص قرآنی دانسته و به آن به دیده اعتبار و تقدیس نگریسته است. در مورد برخورد وی با نص قرآنی بنا به قول برخی از محققان که در اندیشه های تفسیری او به پژوهش پرداخته اند وی نسبت به حفظ نص قرآنی حریص بوده است.
در تبیین اشارات و لطایف قرآنی تکیه گاه این تفسیر تاویل عرفانی است. اگر هم در موردی، روایتی از پیامبر( ص) یا دیگران ذکر می شود بندرت نام راوی را می آورد. در نقل اقوال عارفان نیز به همین شیوه است. در مواردی به شأن نزول پرداخته که در نقل آنها چندین قول را بیان کرده است. خلاصه دامنه نقل گرایی در این اثر بسیار محدود است. از طرفی دیگر وی در استخراج اشارات قرآنی از ادبیات فراوان بهره گرفته و این مسئله مبین آمیختگی عرفان و ادبیات در این تفسیر است. ذوق ادبی به کار گرفته شده در این تفسیر، بر مبنای اصول لغت، اشتقاق و اعراب و بلاغت استوار است. تعابیر ادبی او با اسلوب فنی ادیبانه همراه است. وی بر این باور است که قرآن قبل از هر چیز کتاب هدایت و معجزه پیامبر است و اعراب در برخورد با آن دچار حیرت و اعجاب می شوند. کوشش و اهتمام او بر آن است که در تفسیر خود گوشه ای از این جنبه های ادبی و اعجازی را با بهره گیری از اسلوب زیبای خود قرآن ارائه نماید. وی در تفسیر به اشعار عربی و امثال نیز استناد می کند. متاسفانه اخبار جعلی و موضوع در این تفسیر به چشم می خورد. که از جمله روایاتی است که از آنها به اسرائیلیات تعبیر می شود. این نوع روایات به ویژه در داستانهای پیامبران و اخبار گذشتگان مشهود است.
wikiahlb: لطایف_الاشارات