( اسم ) لگد .
برگردانیدن شتر را بر جاده یا دراز کشیدن گوش را تا راست شود .
برگردانیدن شتر را بر جاده یا دراز کشیدن گوش را تا راست شود .
لغد. [ ل َ ] (ع مص ) برگردانیدن شتر را بر جاده . || دراز کشیدن گوش را تا راست شود. || بازداشتن کسی را از حاجت وی . (منتهی الارب ).
لغد. [ ل ُ ] (ع اِ) گوشت کرانه ٔ گردن . (منتهی الارب ). لغدود.لغدید. لغن . لغنون . || پوستی که از زیر حلق گاو آویخته باشد. (دزی ). || گوشت پاره ای در گلو. (منتهی الارب ). گوشتکی نزدیک لهاة. گوشت که بر گرداگرد ملازه بود. (مهذب الاسماء). || گوشت پاره ٔ اندرون گوش و گویا آن زاید است . || گوشت در پایان دهن بسوی حلق . ج ، الغاد. || منتهای نرمه ٔ گوش به طرف پایین . (منتهی الارب ).