کلمه جو
صفحه اصلی

متع

فرهنگ فارسی

ربودن

لغت نامه دهخدا

متع. [ م َ ] ( ع مص ) ربودن. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). ربودن و بردن چیزی را. ( ناظم الاطباء ). || برآمدن روز و دراز شدن آن پیش از زوال. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). روز دور برآمدن. ( زوزنی ). به پایان رسیدن چاشت و هوعندالضحی الاکبر. یابرآمدن و بلند شدن روز و به نهایت رسیدن بلندی آن. مُتوع مثله. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || دروغ گفتن کسی را. مُتع مثله. ( ناظم الاطباء ). || بلند شدن سراب. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || درشت ومحکم گردیدن رسن. || نیک سخت و تند و سرخ گردیدن نبیذ. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || نیکو و زیرک شدن مردم. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || منفعت گرفتن به چیزی. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). برخورداری گرفتن. || ( زوزنی ). چربیدن به وزن. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).

متع. [ م ِ ت َ / م ُ ت َ ] ( ع اِ ) ج ِ مِتعَه و مُتعَه. ( ناظم الاطباء ). رجوع به همین کلمات شود.

متع. [ م َ ] (ع مص ) ربودن . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ربودن و بردن چیزی را. (ناظم الاطباء). || برآمدن روز و دراز شدن آن پیش از زوال . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). روز دور برآمدن . (زوزنی ). به پایان رسیدن چاشت و هوعندالضحی الاکبر. یابرآمدن و بلند شدن روز و به نهایت رسیدن بلندی آن . مُتوع مثله . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || دروغ گفتن کسی را. مُتع مثله . (ناظم الاطباء). || بلند شدن سراب . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || درشت ومحکم گردیدن رسن . || نیک سخت و تند و سرخ گردیدن نبیذ. (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || نیکو و زیرک شدن مردم . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || منفعت گرفتن به چیزی . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). برخورداری گرفتن . || (زوزنی ). چربیدن به وزن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).


متع. [ م ِ ت َ / م ُ ت َ ] (ع اِ) ج ِ مِتعَه و مُتعَه . (ناظم الاطباء). رجوع به همین کلمات شود.


دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] تکرار در قرآن: ۷۰(بار)


کلمات دیگر: