کلمه جو
صفحه اصلی

ایاق

فرهنگ فارسی

آیاق: پا
( اسم ) ۱ - پا رجل ۲ - کاسه پیال. شرابخواری جام ساغر .

لغت نامه دهخدا

ایاق. [ اَ ] ( اِ ) لفظ ترکی است به معنی پیاله شرابخوری. || پای. ( غیاث ) ( آنندراج ). رجوع به ایاغ شود.

فرهنگ عمید

پا.

واژه نامه بختیاریکا

متراکم؛ پر؛ انبوه

پیشنهاد کاربران

کنایه از همنشین و دوست صمیمی


دم خور هم میشه معنی کرد

آدم پایه

در گویش میبدی برای تشفی خاطر یا تهدید کسی می گویند ایاقت را جا می آورم یعنی حقت را کف دستت می گذارم. کاربردی همانند درستت می کنم که در اصل معنایش خوب است ولی برای تهدید به کار میرود.

از ریشه یاغ و ایاغ است
شاید هم یعنی رُس و روغن و شیره ات را می کشم و بیچاره ات می کنم


کلمات دیگر: