کلمه جو
صفحه اصلی

بی پرده


مترادف بی پرده : آشکار، بی پروا، بی رودربایستی، صریح، باصراحت، بالصراحه، رک

فارسی به انگلیسی

blunt, candid, express, direct, explicit, explicitly, expressly, forthright, plain, overtly, plain-spoken, point-blank, uninhibited


frankly, frank


frankly, frank, outspoken, blunt, candid, express, direct, explicit, explicitly, expressly, forthright, plain, overtly, plain-spoken, point-blank, uninhibited, [adj.] frank

فارسی به عربی

بسیط , ختم , صریح

مترادف و متضاد

صفت


آشکار، بی‌پروا، بی‌رودربایستی، صریح، باصراحت، بالصراحه


straight (صفت)
راست، صریح، درست، عمودی، مرتب، مستقیم، راحت، بی پرده، رک، سر راست، افقی، بطور سرراست

frank (صفت)
صریح، صادق، صمیمی، بی پرده، رک، رک گو

candid (صفت)
راست، بی تزویر، صمیمی، بی پرده، منصفانه، بی ریا، صاف و ساده، قلبی، راستگو

straightforward (صفت)
راست، درست، مستقیم، بی پرده، رک، اسان، سر راست

pert (صفت)
جسور، گستاخ، پر رو، قشنگ، سرحال، بی پرده، غنچه دار، سالم و با روح

blunt (صفت)
کند، بی پرده، رک، بی نوک، دارای لبه ضخیم

free-spoken (صفت)
بی پرده، بی محابا، رک گو، ساده گو

straight-out (صفت)
بی پرده، رک، راست حسینی، یکراست

لغت نامه دهخدا

بی پرده. [ پ َ دَ / دِ ] ( ص مرکب ) بی حجاب. مکشوف و آشکارا. ( ناظم الاطباء ). || صریح. آشکار. واضح :
سخن بی پرده میگویم ز خود چون غنچه بیرون آی
که بیش از پنج روزی نیست حکم میر نوروزی.
حافظ.

واژه نامه بختیاریکا

بی ری و آسدر

جدول کلمات

رک

پیشنهاد کاربران

آشکار، بی پروا، بی رودربایستی، صریح، باصراحت، بالصراحه، رک

سرباز. [ س َ ] ( ص مرکب ) روشن. صریح. بدون پرده. فاش :
مگو از هیچ نوعی پیش زن راز
که زن رازت بگوید جمله سرباز.
عطار.


کلمات دیگر: