برابر پارسی : دست آویختن، خرده گرفتن، بهانه گرفتن
ایراد گرفتن
برابر پارسی : دست آویختن، خرده گرفتن، بهانه گرفتن
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
اهتمام
مترادف و متضاد
اعتراض کردن، خرده گیری کردن، نق نق زدن، هایهو کردن، ایراد گرفتن
واژه نامه بختیاریکا
دَقَّت گِریدِن؛ به لل گریدِن
پیشنهاد کاربران
ایراد گرفتن
ایراد گرفتن از دوست صمیمی معنی چه
تخطئة
اشکال کردن
کلمات دیگر: