کلمه جو
صفحه اصلی

بکال

فرهنگ فارسی

ده از دهستان هلایجان بخش ایذه شهرستان اهواز . آب از چشمه . محصول : گندم و جو . شغل : زراعت .

لغت نامه دهخدا

بکال. [ ب ِ ] ( اِخ ) ( بنو... ) بطنی است از حمیر و از آن است ابویزید نوف بن فضاله ازتابعین. ( منتهی الارب ). پدر قبیله ای است از حمیر و از آن است ابایزید نوف تابعی ابن فضاله. ( آنندراج ).

بکال. [ ب ِ ] ( اِخ ) دهی از دهستان هلایجان بخش ایذه شهرستان اهواز. سکنه آن 175 تن. آب از چشمه. محصول آنجا گندم و جو. شغل اهالی آن زراعت است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).

بکال . [ ب ِ ] (اِخ ) (بنو...) بطنی است از حمیر و از آن است ابویزید نوف بن فضاله ازتابعین . (منتهی الارب ). پدر قبیله ای است از حمیر و از آن است ابایزید نوف تابعی ابن فضاله . (آنندراج ).


بکال . [ ب ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان هلایجان بخش ایذه ٔ شهرستان اهواز. سکنه ٔ آن 175 تن . آب از چشمه . محصول آنجا گندم و جو. شغل اهالی آن زراعت است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).


دانشنامه عمومی

به معنی زمین خوش کاشت و حاصلخیز میباشد و نام روستایی از توابع شهرستان ایذه


گویش مازنی

/bekaal/ بریز

بریز


واژه نامه بختیاریکا

بکار؛ زمین کشاورزی


کلمات دیگر: