مترادف بی ثبات : سست، نااستوار، ضعیف، لرزان، ناپایدار، نامحکم، بی دوام، بی قرار، متلون، مردد، هردم خیالی، هوایی، پادرهوا، متغیر، ناپایدار ، نامتعادل، بی تعادل، ناآرام، بحران زده، بحرانی
متضاد بی ثبات : استوار، باقی، آرام، باثبات
inconstant
inconsistent, casual, inconstant, mutable, precarious, protean, unbalanced, uncertain, unsettled, unstable, unsteady, volatile, wayward
سست، نااستوار، ضعیف، لرزان، ناپایدار، نامحکم ≠ استوار، باقی
بیدوام
بیقرار، متلون، مردد، هردمخیالی، هوایی
بیدوام، پادرهوا، متغیر، ناپایدار