کلمه جو
صفحه اصلی

بی ثبات


مترادف بی ثبات : سست، نااستوار، ضعیف، لرزان، ناپایدار، نامحکم، بی دوام، بی قرار، متلون، مردد، هردم خیالی، هوایی، پادرهوا، متغیر، ناپایدار ، نامتعادل، بی تعادل، ناآرام، بحران زده، بحرانی

متضاد بی ثبات : استوار، باقی، آرام، باثبات

فارسی به انگلیسی

inconstant, unstable, inconsistent, casual, mutable, precarious, protean, unbalanced, uncertain, unsettled, unsteady, volatile, wayward

inconstant


inconsistent, casual, inconstant, mutable, precarious, protean, unbalanced, uncertain, unsettled, unstable, unsteady, volatile, wayward


فارسی به عربی

زلق , غیر مستقر , متغیر , متقلب

مترادف و متضاد

fickle (صفت)
دمدمی، لوس، بی وفا، متلون، بی ثبات

variable (صفت)
بی قرار، متغیر، تغییر پذیر، بی وفا، بی ثبات، پر از تنوعات

shifty (صفت)
زرنگ، عیار، متغیر، حیله گر، با تدبیر، فریب امیز، بی ثبات، دست و پادار، با ابتکار

unstable (صفت)
نا پایدار، ناپایا، زود گذر، نااستوار، بی ثبات، متزلزل، بی پایه، لرزان

shifting (صفت)
چموش، بی ثبات، تغییر کننده

mutable (صفت)
نا پایدار، تغییر پذیر، قابل تغییر، بی ثبات

instable (صفت)
مست، متلون، نااستوار، بی ثبات، متزلزل، بی استحکام، بی عزم، بی اطمینان

impermanent (صفت)
نا پایدار، بی ثبات، سپنج، موقتی، موقت

slippery (صفت)
دشوار، بی ثبات، لیز، لغزنده، لغزان

slippy (صفت)
دشوار، بی ثبات، لیز، لغزنده، لغزان

inconstant (صفت)
فانی، بی وفا، بی ثبات

wonky (صفت)
ضعیف، سست، نحیف، بی ثبات، لرزان، افتادنی

سست، نااستوار، ضعیف، لرزان، ناپایدار، نامحکم ≠ استوار، باقی


بی‌دوام


بی‌قرار، متلون، مردد، هردم‌خیالی، هوایی


بی‌دوام، پادرهوا، متغیر، ناپایدار


واژه نامه بختیاریکا

دیوار یه ریگه
جَرا


کلمات دیگر: