کلمه جو
صفحه اصلی

کلاگر

فرهنگ فارسی

قسمی از غذا. یا هر چه بغذا مزه دهد مانند ادویه و عسل

لغت نامه دهخدا

کلاگر. [ ک َ گ َ ] ( اِ ) قسمی از غذا. || هرچه به غذا مزه دهد مانند ادویه و عسل. || هرچه رنگ را تیره نماید مانند سرکه. ( ناظم الاطباء ) ( از اشتینگاس ).

دانشنامه عمومی

کلاگر با کسره ک و گ در گویش تبری (مازنی) ساخته شده از دو جزء «کلا» به معنای محله و آبادی و آباد و پسوند «گر» به معنای کننده است که در کنار هم معنای آباد کننده را می رسانند. این کلمه در مازندران به طایفه بزرگی اطلاق می شود که از لحاظ جمعیتی از ساری تا شهرستان نور پراکنده اند و خاستگاه اولیه و اصلی شان در منطقه ای از شهرستان جویبار مازندران به نام «کلاگر محله» می باشد. بر اساس نام این طایفه و مناطق سکونت ایشان، نام کلاگر بر روستا ها و مکانهای زیادی در مازندران نیز اطلاق می شود؛ نظیر روستای «کلاگر سرا» در شهرستان فریدونکنار و یا «کلاگر محله» در شهرستان جویبار.


(کِ گِ)؛ کلاگر از ترکیب کلا و گر تشکیل می یابد. «کلا» که می توان آن را با کلات معادل دانست در زبان تپوری (تبری) به معنای آباد، آبادی و جایگاه است و «گر» نیز پسوندی فاعل ساز می باشد. کلاگر در مجموع به معنای آبادکننده می باشد که در مازندران به طایفه بزرگی اطلاق می گردد که از کلاگرمحله در شهرستان جویبار تا شهرستان نور دارای پراکندگی می باشند و در شهرستان فریدونکنار مازندران نیز در دو روستای کلاگرسرا و مونگارپه و نیز در بخش مرکزی این شهرستان ساکن بوده و خاندان های آقاجانی و محسنی از همین طایفه می باشند. نام این طایفه بر مکان ها و روستاهای مختلفی در استان مازندران اطلاق شده است نظیر:روستای کلاگرسرا در شهرستان فریدونکنار و کلاگرمحله در شهرستان جویبار.


گویش مازنی

/kelaager/ کوزه گر

کوزه گر


پیشنهاد کاربران

[کِ گِ] ترکیبی است از دو کلمه کلا ( در تبری به معنای محله، آبادی، آباد ) و گر ( پسوند و در اینجا در معنای کننده، صفت فاعلی می سازذ ) به معنای آبادکننده. در مازندران کلاگر به طایفه بزرگی اطلاق می شود که تپوری بوده و از جویبار تا نور پراکندگی دارد. و محله ها و مکانهایی چون کلاگرسرا، کلاگرمحله و کلاگرکلا به نام همین طایفه نامگذاری شده اند.


کلمات دیگر: