کلمه جو
صفحه اصلی

سدن

فرهنگ اسم ها

اسم: سدن (دختر) (عربی) (تلفظ: saden) (فارسی: سَدِن) (انگلیسی: saden)
معنی: خدمت کردن کعبه، خدمت کردن کعبه را یا بتخانه را، فروهشتن جامه یا پرده را، به فتح سین و کسر دال، پارچه ای که روی کعبه می کشند، خدمتکارکعبه

(تلفظ: saden) خدمت‌کردن کعبه را یا بتخانه را ، فروهشتن جامه یا پرده را .


فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان رستاق بخش مرکزی شهرستان گرگان .

لغت نامه دهخدا

سدن . [ س َ ] (ع مص ) خدمت کردن کعبه را یا بتخانه را و دربانی نمودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). خدمت کردن کعبه . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار). || فروهشتن جامه یا پرده را. (منتهی الارب ).


سدن . [ س َ دَ ] (ع اِ) پرده یا پرده بازگیر. ج ،اسدان . (منتهی الارب ) (آنندراج ). رجوع به سدل شود.


سدن. [ س َ ] ( ع مص ) خدمت کردن کعبه را یا بتخانه را و دربانی نمودن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). خدمت کردن کعبه. ( تاج المصادر بیهقی ) ( دهار ). || فروهشتن جامه یا پرده را. ( منتهی الارب ).

سدن. [ س َ دَ ] ( ع اِ ) پرده یا پرده بازگیر. ج ،اسدان. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). رجوع به سدل شود.

سدن. [ س َ دَ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان رستاق بخش مرکزی شهرستان گرگان واقع در 12 هزارگزی باختری گرگان و 3 هزارگزی جنوب شوسه گرگان به کردکوی. هوای آن معتدل و مرطوب است و سکنه ٔآن 235 تن است. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان بافتن پارچه های نخی و کرباسبافی است. راه فرعی بشوسه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ).

سدن . [ س َ دَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان رستاق بخش مرکزی شهرستان گرگان واقع در 12 هزارگزی باختری گرگان و 3 هزارگزی جنوب شوسه ٔ گرگان به کردکوی . هوای آن معتدل و مرطوب است و سکنه ٔآن 235 تن است . شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان بافتن پارچه های نخی و کرباسبافی است . راه فرعی بشوسه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).


دانشنامه عمومی

مختصات: ۳۶°۴۸′۱۸″ شمالی ۵۴°۱۹′۳۰″ شرقی / ۳۶٫۸۰۵۰۰°شمالی ۵۴٫۳۲۵۰۰°شرقی / 36.80500; 54.32500
سدن، روستایی است از توابع بخش مرکزی شهرستان گرگان در استان گلستان ایران.
این روستا در دهستان روشن آباد قرار داشته و براساس سرشماری سال ۱۳۸۵جمعیت آن ۵۷۶ نفر (۱۴۶ خانوار) بوده است.که در جنوب روستا کوه واقع شده است و از سمت غرب روستای کلاسنگیان و از سمت شرق روستای سیدمیران وازشمال به شهر گرگان متصل است.

گویش مازنی

/saden/ فنی در کشتی محلی

فنی در کشتی محلی


واژه نامه بختیاریکا

( سُدِن ) سوختن

پیشنهاد کاربران

سدن یعنی پارچه ی روی کعبه

پردا مشکی دور خانه کعبه


کلمات دیگر: