کلمه جو
صفحه اصلی

شانه تراش

فرهنگ فارسی

دهی است از دیهای تابع بار فروش گیلان

لغت نامه دهخدا

شانه تراش . [ ن َ / ن ِ ت َ ] (نف مرکب ) کسی که شانه ها را بسازد. (بهار عجم ) (ارمغان آصفی ) (آنندراج ). چون در قدیم شانه ٔ سر بیشتر از چوب ساخته میشده است لذا اصطلاحاً تراشیدن چوب و بصورت شانه در آوردن را شانه تراشی و عامل آن را شانه تراش میگفته اند.


شانه تراش . [ ن َ ت َ ] (اِخ ) دهی است از دیهای اطراف تنکابن گیلان . (سفرنامه ٔ رابینو ص 144 ترجمه فارسی و ص 106 بخش انگلیسی ).


شانه تراش . [ ن َ ت َ ](اِخ ) دهی است از دیههای تابع بارفروش گیلان . (سفرنامه ٔ رابینو ترجمه فارسی ص 158 بخش انگلیسی ص 117).


شانه تراش. [ ن َ / ن ِ ت َ ] ( نف مرکب ) کسی که شانه ها را بسازد. ( بهار عجم ) ( ارمغان آصفی ) ( آنندراج ). چون در قدیم شانه سر بیشتر از چوب ساخته میشده است لذا اصطلاحاً تراشیدن چوب و بصورت شانه در آوردن را شانه تراشی و عامل آن را شانه تراش میگفته اند.

شانه تراش. [ ن َ ت َ ] ( اِخ ) دهی است از دیهای اطراف تنکابن گیلان. ( سفرنامه رابینو ص 144 ترجمه فارسی و ص 106 بخش انگلیسی ).

شانه تراش. [ ن َ ت َ ]( اِخ ) دهی است از دیههای تابع بارفروش گیلان. ( سفرنامه رابینو ترجمه فارسی ص 158 بخش انگلیسی ص 117 ).

دانشنامه عمومی

مختصات: ۳۶°۲۳′۲۳″ شمالی ۵۲°۳۴′۹″ شرقی / ۳۶٫۳۸۹۷۲°شمالی ۵۲٫۵۶۹۱۷°شرقی / 36.38972; 52.56917
شانه تراش تلفظ راهنما·اطلاعات، روستایی است از توابع بخش بندپی غربی شهرستان بابل در استان مازندران ایران.
این روستا در شهر خشرودپی بابل قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۴۶۲ نفر (۱۲۹خانوار) بوده است.
مردمان این روستا از دیرباز با استفاده از دستگاه های ابداعی خود ، چوب درختان را تراشیده و از آن شانه می ساختند و با فروش آن ها امرار معاش می کردند . به همین دلیل این روستا را شانه تراش نامیدند .

گویش مازنی

/shaane teraash/ از توابع خرم آباد تنکابن - از توابع بندپی بابل

۱از توابع خرم آباد تنکابن ۲از توابع بندپی بابل



کلمات دیگر: