صفت مشبه بی هوش
غاشی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
غاشی. ( ع ص ) بی هوش. ( منتهی الارب ) :
قل للذی انا فی هواه غاش
صاد الفؤاد بصدغه الجماش.
قل للذی انا فی هواه غاش
صاد الفؤاد بصدغه الجماش.
ابومنصور ثعالبی ( از ترجمه تاریخ یمینی ).
گویش مازنی
/ghaashi/ غشو ابزاری که با آن تن ستور را خارانده و تمیز کنند
غشو ابزاری که با آن تن ستور را خارانده و تمیز کنند
کلمات دیگر: