کلمه جو
صفحه اصلی

علمت

فرهنگ فارسی

شهری است منسوب به سبط لاوی که در قسمت بن یامین بود این لغت در یوش بصورت علمون خوانده شده است و بعضی بر آنند که علمت همان علمیت جدید است که بفاصله چهار میل از شمال شرقی قدس و یک میل از عناتا واقع است

لغت نامه دهخدا

علمت. [ ] ( اِخ ) ( پوشش ) شهری است منسوب به سبط لاوی ،که در قسمت بن یامین بود. این لغت در یوش ، بصورت علمون خوانده شده است. و بعضی بر آنند که علمت همان علمیت جدید است که بفاصله چهار میل از شمال شرقی قدس ویک میل از عناتا واقع است. ( از قاموس کتاب مقدس ).

علمة. [ ع ُ م َ ] ( ع اِ ) شکافی است در لب زیرین یا در یکی از دو جانب آن. ( منتهی الارب ). کفیدگی در لب بالایین یا در طرف آن. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

علمة. [ ع َ ل َ م َ ] ( ع اِ ) بمعنای عُلمة است. ( از اقرب الموارد ) ( از ناظم الاطباء ).

علمت . [ ] (اِخ ) (پوشش ) شهری است منسوب به سبط لاوی ،که در قسمت بن یامین بود. این لغت در یوش ، بصورت علمون خوانده شده است . و بعضی بر آنند که علمت همان علمیت جدید است که بفاصله ٔ چهار میل از شمال شرقی قدس ویک میل از عناتا واقع است . (از قاموس کتاب مقدس ).


دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی عَلِمَتْ: دانست (در اصل "عَلِمَتْ "بوده که در عباراتی نظیر"عَلِمَتِ ﭐلْجِنَّ"چون به ساکن رسیده حرکت گرفته است)
معنی عَلِمَتِ: دانست (در اصل "عَلِمَتْ "بوده که در عباراتی نظیر"عَلِمَتِ ﭐلْجِنَّ"چون به ساکن رسیده حرکت گرفته است)
معنی عُلِّمْتَ: یاد داده شدی
معنی عَلِمْتَ: دانستی (علم به معنای احتمال صد در صد است ، بطوری که حتی یک در صد هم احتمال خلاف آن داده نمیشود . )
معنی مَا عَلِمْتُ: نمی دانم - نمی شناسم (علم به معنای احتمال صد در صد است ، بطوری که حتی یک در صد هم احتمال خلاف آن داده نمیشود . )
ریشه کلمه:
علم (۸۵۴ بار)

واژه نامه بختیاریکا

( عَلِمَت ) اَلِمت؛ علامت؛ هیزم مشتعل


کلمات دیگر: