کلمه جو
صفحه اصلی

ستل

فارسی به انگلیسی

pail, hod


فرهنگ فارسی

( اسم ) ظرف فلزی که بدان آب کشند دلو جمع اسطال سطول .
یکی پس از دیگری بر آمدن

لغت نامه دهخدا

ستل . [ س َ ] (اِ) ظرفی بزرگ با یک دسته که دوسوی آن بدو سوی ظرف پیوسته است . رجوع به سطل شود.


ستل . [ س َ ](ع مص ) یکی پس از دیگری برآمدن . (از منتهی الارب ).


ستل . [ س َ ت َ ] (اِ) آب گیر و تالاب و استخر. (برهان ) (آنندراج ). آبگیر و آن را استل و ستخر و استخر نیز گویند. (از جهانگیری ).


ستل . [ س َ ت َ ] (اِ) کتک زدن و آزار دادن . (برهان ) (آنندراج ).


ستل. [ س َ ت َ ] ( اِ ) کتک زدن و آزار دادن. ( برهان ) ( آنندراج ).

ستل. [ س َ ت َ ] ( اِ ) آب گیر و تالاب و استخر. ( برهان ) ( آنندراج ). آبگیر و آن را استل و ستخر و استخر نیز گویند. ( از جهانگیری ).

ستل. [ س َ ] ( اِ ) ظرفی بزرگ با یک دسته که دوسوی آن بدو سوی ظرف پیوسته است. رجوع به سطل شود.

ستل. [ س َ ت َ ] ( ع اِ ) عقاب یا مرغیست دیگر مشابه بعقاب یا بکرکس. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). || پس روان. ( منتهی الارب ). تَبَع . ( تاج العروس ).

ستل. [ س َ ]( ع مص ) یکی پس از دیگری برآمدن. ( از منتهی الارب ).

ستل . [ س َ ت َ ] (ع اِ) عقاب یا مرغیست دیگر مشابه بعقاب یا بکرکس . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || پس روان . (منتهی الارب ). تَبَع . (تاج العروس ).


فرهنگ عمید

کتک، آزار، اذیت.

دانشنامه عمومی

ستل (به انگلیسی: Settle) یک منطقهٔ مسکونی در انگلستان است که در یورکشایر و هامبر واقع شده است.
Settle
SD816640
ستل ۲٬۴۲۱ نفر جمعیت دارد.

گویش مازنی

/setal/ تنه زدن به کسی & نام دهکده ای در دشت کجور & هرچیز سنگین - بی قواره

تنه زدن به کسی


نام دهکده ای در دشت کجور


۱هرچیز سنگین ۲بی قواره


واژه نامه بختیاریکا

( سُتُل ) مدفوع ستوران


کلمات دیگر: