عکاشه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
آنچنان بگشایدت فر شباب
که گشود آن مژده بر عکاشه باب .
مولوی .
عکاشه . [ ع ُ ک ْ کا ش َ ] (اِخ ) (دروازه ٔ...) از دروازه های شهر بلخ بوده و ذکر آن در تاریخ حبیب السیر آمده است . رجوع به حبیب السیر چ کتابخانه ٔ خیام ج 4 ص 297 و 398 شود.
عکاشة. [ ع ُ ش َ / ع ُک ْ کا ش َ ] (اِخ ) ابن عبدالصمد عَمِّی . شاعری است فحل از بنی عم ، از شعرای دوره ٔ عباسیان ، و از اهالی بصره . وی هرگز خلفا را مدح نکرد و به خدمت آنان درنیامد. از اشعار او اندکی مانده است . عکاشة در حدود سال 175 هَ . ق . در بغداد درگذشت . (از الاعلام زرکلی به نقل از الاغانی و فوات الوفیات و سمط اللاَّلی ).
عکاشة. [ ع ُ ش َ / ع ُک کا ش َ ] (ع اِ) تننده و عنکبوت ، یاتننده ٔ نر، یا خانه ٔ آن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). عنکبوت . (دهار). عکاش . و رجوع به عکاشی شود.
عکاشة. [ ع ُ ک ْ کا ش َ ] (اِخ ) شعبه ای از طایفه ٔ بایادی هفت لنگ از ایل بختیاری ایران ،و دارای شعب ذیل است : مراد، عالونی ، شهروئی ، کلاموئی ، کلاستن ، سله چین . (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 74).
عکاشة. [ ع ُ ک ْ کا ش َ ] ( اِخ ) شعبه ای از طایفه بایادی هفت لنگ از ایل بختیاری ایران ،و دارای شعب ذیل است : مراد، عالونی ، شهروئی ، کلاموئی ، کلاستن ، سله چین. ( از جغرافیای سیاسی کیهان ص 74 ).
عکاشة. [ ع ُ ش َ / ع ُک ْ کا ش َ ] ( اِخ ) ابن عبدالصمد عَمِّی. شاعری است فحل از بنی عم ، از شعرای دوره عباسیان ، و از اهالی بصره. وی هرگز خلفا را مدح نکرد و به خدمت آنان درنیامد. از اشعار او اندکی مانده است. عکاشة در حدود سال 175 هَ. ق. در بغداد درگذشت. ( از الاعلام زرکلی به نقل از الاغانی و فوات الوفیات و سمط اللاَّلی ).
عکاشة. [ ع ُ ش َ / ع ُک ْ کا ش َ ] ( اِخ ) ابن محصن بن حرثان اسدی ، از بنی غنم. ازصحابیان و از اهالی مدینه بود و در غزوات پیامبر اسلام ( ص ) شرکت داشت. عکاشة به سال 12هَ. ق. در حرب رده در «بزاخة» از سرزمین نجد بدست طلیحةبن خویلد اسدی شهید گشت. ( از الاعلام زرکلی از الاصابة ) :
آنچنان بگشایدت فر شباب
که گشود آن مژده بر عکاشه باب.
عکاشه. [ ع ُ ک ْ کا ش َ ] ( اِخ ) ( دروازه ٔ... ) از دروازه های شهر بلخ بوده و ذکر آن در تاریخ حبیب السیر آمده است. رجوع به حبیب السیر چ کتابخانه خیام ج 4 ص 297 و 398 شود.
دانشنامه عمومی
دکتر بهرام عکاشه
از جمله افراد مشهور طایفه ی عکاشه، دکتر بهرام عکاشه و دکتر غلامعلی عکاشه و دکتر محمدجواد عکاشه دکتر علی صادقی هستند. بهرام عکاشه را «پدر زمین شناسی و زلزله شناسی ایران»، و غلامعلی عکاشه را «پدر علم ارتوپدی ایران» می نامند.
واژه نامه بختیاریکا
پیشنهاد کاربران
ایل بابادی
تیره شهرویی ، گرماوند. خدر
در این طایفه بهداروند هستند
این طایفه در خان میرزا لردگان ساکن است
طایفه شهرویی ایل شیرعالی بهداروند در بهبهان و کهگیلویه
ایل خدری بهداروند در بهبهان. دیلم. گناوه. دشتی
کهگیلویه
طایفه گرما بهداروند در فارسان
. شوشتر. مسجدسلیمان
ایل:ئیل، عیل، خاندان. طایفه
گا::گاید، قائد. کاید
شه::شاه
طایفه اکاشه*عکاشه. عگاشه*
یکی از طوایف ایل بابادی ایل بزرگ لر بختیاری
عیلام:: سرزمین لر بختیاری