( صفت ) منسوب به شب .
دواندن مادیان نجیب
دواندن مادیان نجیب
شبی . [ ] (ع مص ) دواندن مادیان نجیب . (از دزی ج 1 ص 726).
شبی . [ ش َ ] (از ع ، اِ) مخفف شبیه در اصطلاح «شبیه خوانی » متداول بین عامه . رجوع به شبیه و شبیه خوانی شود.
شبی . [ ش َ ] (ص نسبی ، اِ) آن را به سبج معرب نموده اند. نوعی از جامه ٔ دوخته باشد و بعضی گویند پوستین است . (برهان قاطع): سُبجَه ؛ شبی زَن . (مهذب الاسماء). || جامه ای که شب بر خود پوشند. (برهان ). جامه ٔ شب . پیراهن شب . || سدره . شبیک . در مراسم زردشتیان : قَرقَل ؛ شبی بی آستین و بی گریبان . (یادداشت مؤلف ).
حافظ.
شَبِیی (shabeii) یعنی کسی که زیاد ادعا میکند ولی چیزی در چنته ندارد.
شبیه مانند