برابر پارسی : دیگر شدن
عوض شدن
برابر پارسی : دیگر شدن
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
تغییر , نورس
مترادف و متضاد
تغییر دادن، عوض کردن، برگشتن، عوض شدن، تغییر کردن، تبدیل کردن، تعویض کردن، دگرگون کردن یا شدن، معاوضه کردن، خردکردن
عوض شدن
فرهنگ فارسی ساره
دیگر شدن
واژه نامه بختیاریکا
جَرِستِن
پیشنهاد کاربران
- بدل گشتن ؛ عوض شدن :
نبینی که چون بازگشتی بساعت
براحت بدل گشت رنج درازش.
ناصرخسرو.
نبینی که چون بازگشتی بساعت
براحت بدل گشت رنج درازش.
ناصرخسرو.
کلمات دیگر: