کلمه جو
صفحه اصلی

قنبیله

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - گیاهی است از تیره فرفیون که گونه های مختلفش بشکل درختچه می باشد ولی گاهی نمو جالبی کرده و بشکل درخت در می آید و یا ارتفاع ۱٠ متر نیز می رسد این گیاه بومی گرم زمین خصوصا عربستان حبشه هندوسراندیب می باشد . برگهایش کامل و دارای گوشوارک و بیضوی و خشن و بی کرک است . گلهایش دوپایه و پوشیده از کرکهای نازک و دارای نهنج محدب است . گل نرش دارای تعداد زیادی پرچم و گل ماده شامل ۳ برچه است . میوه اش به بزرگی نخود و پوشید از غبار قرمز رنگ ( تارهای غده یی کوچک میکروسکوپی ) است . قسمت مورد استفاده این درخت بشره کپسولهای میوه آن است که شامل تارهای غده یی کرک مانند است و بدین جهت برای به دست آوردن آن میوه رسیده گیاه را به صورت قطعاتی در آورده خشک می کنند و سپس آنها را در سبدی قرار داده برروی یکدیگر مالش می دهند . بر اثر این عمل غباری از اصطکاک میوه ها بر یکدیگر حاصل می گردد که از سوراخهای سبد بر روی پارچهای که در زیر آن قرار دارد جمع آوری می شود . این گرد حاصل برنگ قرمز یا آجری یا قرمز تیره است . این گرد خاصیت اشتغال شدید دارد و اگر در آب ریخته شود بر سطح آن قرار می گیرد و بر اثر حرارت بوی معطر از آن استشمام می شود . گرد حاصل شامل مقادیر زیادی صمغ ( ۸٠ درصد ) و ماده ای به نام روتلرین یا کامالین یا مالوکسین است . این گرد بهترین داروی نافع کرم کدو و مخصوصا بوتریوسفال است . مقدار زیاد آن دارای اثر مسهل شدید است ولی با تهوع و قی همراه می باشد . پس از مصرف این گرد بهمنظور رفع کرم کدو خوردن مسهل ضروری نیست .مصرف این گرد بمقدار ۶ تا ۲ گرم برای اشخاص بالغ و نیم تا ۲ گرم برای اطفال ۵ تا ۱٠ ساله است قنبلیله ورس کمله کامالا ملوتوس کنبیلا کنبیله قنبیله . توضیح در طب قدیم چون منحصرا گرد این گیاه که زرد رنگ است و گرد و خاک را دارد در تداوی مصرف می شده عامه مردم خیال می کرده اند که نوعی خاک است ۲ - گرد ( پودر ) گیاه قنبیل .

لغت نامه دهخدا

قنبیلة. [ قَم ْ ل َ ] (اِ) دارویی است و آن را تخم های کوچک میباشد در غلاف و چون دست بدو رسد دست را رنگین کند. (برهان ) (آنندراج ).


( قنبیلة ) قنبیلة. [ قَم ْ ل َ ] ( اِ ) دارویی است و آن را تخم های کوچک میباشد در غلاف و چون دست بدو رسد دست را رنگین کند. ( برهان ) ( آنندراج ).


کلمات دیگر: