کلمه جو
صفحه اصلی

سمامه

عربی به فارسی

سريع , چابک , تندرو , فرز , باسرعت


فرهنگ فارسی

کالبد مردم . یا شتر ماده سریع

لغت نامه دهخدا

( سمامة ) سمامة. [ س َ م َ ] ( ع اِ ) کالبد مردم. || شتر ماده سریع. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ). || نوعی از مرغان. فراستوک کوهی. ( دهار ) ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ). مرغی است از سار مهتر و از کبوتر کهتر. ( مهذب الاسماء ). || شکوفه خرما. || دائره ای است مستحب در گردن اسب. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ). دائره ای است در وسط گردن شتر که نیکو و خوش آیند باشد. ( از صبح الاعشی ج 2 ). || رایت. || نشان خانه خراب و ویران. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).

سمامة. [ س َ م َ ] (ع اِ) کالبد مردم . || شتر ماده ٔ سریع. (از منتهی الارب ) (آنندراج ). || نوعی از مرغان . فراستوک کوهی . (دهار) (از منتهی الارب ) (آنندراج ). مرغی است از سار مهتر و از کبوتر کهتر. (مهذب الاسماء). || شکوفه ٔ خرما. || دائره ای است مستحب در گردن اسب . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). دائره ای است در وسط گردن شتر که نیکو و خوش آیند باشد. (از صبح الاعشی ج 2). || رایت . || نشان خانه ٔ خراب و ویران . (منتهی الارب ) (آنندراج ).



کلمات دیگر: