کلمه جو
صفحه اصلی

گیرش گاه

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - جای گرفتن مکان اخذ و قبض . ۲ - آنجا که عمل اخذ و گرفتن را انجام دهد مثلا هر یک از دو دهان. انبر یا گاز انبراز سوی داخل : و در جمله احتیاط باید کرد تا پیکان و غیر آن ( هنگام بر آوردن از جراحت ) شکسته نشود نخست بباید آزمود با آهستگی بجنبانیدن تا جنبان گردد پس برکشند و آلت برکشیدن انبری باشد که گیرش گاه آن سوهان بود تا آن چیز را بگیرد و سخت دارد .

لغت نامه دهخدا

گیرش گاه. [ رِ ] ( اِ مرکب ) گرفتن جای. مکان گرفتن. || آنجا که گیرد. جایی که عمل اخذ و گرفتن کند چون هریک از دو دهانه انبر و یا گاز انبر از سوی درون. جانب درونی دهانه انبر یا گاز که معمولاً آژده است چون رویه سوهان : و در جمله احتیاط باید کرد تا پیکان و غیر آن [ گاه برآوردن از جراحت ] شکسته نشود نخست بباید آزمود با آهستگی بجنبانیدن تا جنبان گردد پس برکشند و آلت برکشیدن انبری باشد که گیرش گاه آن سوهان بود تا آن چیز را بگیرد و سخت دارد. ( ذخیره خوارزمشاهی ).


کلمات دیگر: