کلمه جو
صفحه اصلی

قنخر

فرهنگ فارسی

فراخ سوراخ بینی گشاده دهن درشت آواز یا سخت قوی سر .

لغت نامه دهخدا

قنخر. [ ق ِن ْ ن َ ] ( ع ص ) فراخ سوراخ بینی گشاده دهن درشت آواز. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). الواسع المنخرین والفم الشدید الصوت. ( اقرب الموارد ). || سخت قوی سر. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). الصلب الراس الباقی علی النطاح. ( اقرب الموارد ). || بزرگ و کلان جثه. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). ج ، قناخر. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || ( اِ ) سنگ مانندی است نرم که از سر کوه برکنده گردد. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( آنندراج ).


کلمات دیگر: