کلمه جو
صفحه اصلی

ابن لره

فرهنگ فارسی

محمد اصفهانی حاسب

لغت نامه دهخدا

( ابن لرة ) ابن لرة. [اِ ن ُ ؟ ] ( اِخ ) بنداربن عبدالحمید الکرجی الاصفهانی اللغوی ، معروف به ابن لره. صاحب بغیه گوید از قول یاقوت ، ابن لره در علم لغت و روایت شعر پیشوا بود و در کرج توطن جست ، پس به عراق رفت و قدر فضل او در آنجا بشناختند، وی تلمیذ قاسم بن سلاّ م است و ابن کیسان معروف شاگرد اوست. و مبرّد گوید آنگاه که ابن لرة بروزگار متوکل بسامره آمد با هم دوستی پیوستیم و او درروایت دواوین شعرای عرب یگانه زمانه خویش بود تا آنجا که کمتر شعر جاهلیت و اسلام بود که از بر نداشت و در معرفت لغت از هر کس داناتر بود و هفته ای یکبار در حضور متوکل با نحاة وقت بمباحثه میپرداخت. و از کتب اوست : معانی الشعر. شرح معانی الباهلی. جامعاللغة.( نقل باختصار از روضات الجنات ). و در نسخه فهرست ابن الندیم چ قاهره چنین آمده است : ابن لزة الکرخی از علمای جبل و اسم او مندادبن عبدالحمید است و لزه لقب است و کنیت منداد ابوعمر است و خلط مذهب کوفیین و بصریین میکرد، او راست : کتاب معانی الشعراء و کتاب شرح معانی الباهلی الانصاری و کتاب جامع اللغة. و هم ابن الندیم گوید از جامعاللغه قطعه کتاب الوحوش را دیدم.
ابن لره. [ اِ ن ُ ؟ ] ( اِخ ) محمد اصفهانی حاسب. او راست : کتاب الجامع در حساب. ( ابن الندیم ) ( قفطی ).

ابن لره . [ اِ ن ُ ؟ ] (اِخ ) محمد اصفهانی حاسب . او راست : کتاب الجامع در حساب . (ابن الندیم ) (قفطی ).


ابن لرة. [اِ ن ُ ؟ ] (اِخ ) بنداربن عبدالحمید الکرجی الاصفهانی اللغوی ، معروف به ابن لره . صاحب بغیه گوید از قول یاقوت ، ابن لره در علم لغت و روایت شعر پیشوا بود و در کرج توطن جست ، پس به عراق رفت و قدر فضل او در آنجا بشناختند، وی تلمیذ قاسم بن سلاّ م است و ابن کیسان معروف شاگرد اوست . و مبرّد گوید آنگاه که ابن لرة بروزگار متوکل بسامره آمد با هم دوستی پیوستیم و او درروایت دواوین شعرای عرب یگانه ٔ زمانه ٔ خویش بود تا آنجا که کمتر شعر جاهلیت و اسلام بود که از بر نداشت و در معرفت لغت از هر کس داناتر بود و هفته ای یکبار در حضور متوکل با نحاة وقت بمباحثه میپرداخت . و از کتب اوست : معانی الشعر. شرح معانی الباهلی . جامعاللغة.(نقل باختصار از روضات الجنات ). و در نسخه ٔ فهرست ابن الندیم چ قاهره چنین آمده است : ابن لزة الکرخی از علمای جبل و اسم او مندادبن عبدالحمید است و لزه لقب است و کنیت منداد ابوعمر است و خلط مذهب کوفیین و بصریین میکرد، او راست : کتاب معانی الشعراء و کتاب شرح معانی الباهلی الانصاری و کتاب جامع اللغة. و هم ابن الندیم گوید از جامعاللغه قطعه ٔ کتاب الوحوش را دیدم .


دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] ابن لِرّه. این صفحه مدخلی از دائره المعارف معارف و معاریف است
بندار بن عبدالحمید الکرجی الاصفهانی اللغوی معروف به ابن لِرّه یا ابن لِزّه. صاحب بغیه گوید: از قول یاقوت، ابن لره در علم لغت و روایت شعر پیشوا بود و در کرج توطن جست.
پس به عراق رفت و قدر فضل او در آنجا بشناختند وی تلمیذ قاسم بن سلام است و ابن کیسان معروف شاگرد اوست و مبرّد گوید: آنگاه که ابن لرة به روزگار متوکل به سامره آمد. با هم دوستی پیوستیم و او در روایت دواوین شعرای عرب یگانه زمانه خویش بود تا آنجا که کمتر شعر جاهلیت و اسلام بود که از برنداشت و در معرفت لغت از هر کس داناتر بود و در هفته یک بار در حضور متوکل با نحاة وقت به مباحثه می پرداخت.
و از کتب اوست: معانی الشعر و شرح معانی الباهلی و جامع اللغة (نقل به اختصار از روضات الجنات) و در نسخه فهرست ابن الندیم طبع قاهره چنین آمده است «ابن لزة الکرخی از علمای جبل و اسم او منداد بن عبدالحمید است و لزة لقب است و کنیت منداد ابی عمر است و خلط مذهب کوفیین و بصریین می کرد او راست کتاب معانی الشعراء و کتاب شرح معانی الباهلی الانصاری و کتاب جامع اللغة» و هم ابن الندیم گوید از جامع اللغه قطعه کتاب الوحوش را دیدم.
سید مصطفی حسینی دشتی، معارف و معاریف.

[ویکی فقه] ابن لره (ابهام زدایی). ابن لره ممکن است اشاره به اشخاص و شخصیت های ذیل باشد: • ابن لره بندار بن عبدالحمید کرخی اصفهانی، از بزرگان علم لغت و ادب در قرن سوم هجری• ابن لره محمد بن لره اصفهانی، از دانشمندان علم حساب در اصفهان
...


کلمات دیگر: