کلمه جو
صفحه اصلی

میرنده


مترادف میرنده : فانی، میرا، هالک

متضاد میرنده : حی، زنده

فارسی به انگلیسی

mortal

مترادف و متضاد

فانی، میرا، هالک ≠ حی، زنده


فرهنگ فارسی

( اسم ) آنکه بمیرد فانی : ازثری تا باوج چرخ اثیار همه میرنده اند دون و امیر. ( حدیقه ) جمع :میرندگان .

لغت نامه دهخدا

میرنده. [ رَدَ / دِ ] ( نف ) نعت فاعلی از مردن. که بمیرد. ( یادداشت مؤلف ): مائت ؛ میرنده که به مردن نزدیک گشته. میت [ م َ ی ی ِ ]، مرده که هنوز نمرده. ( منتهی الارب ).


کلمات دیگر: