سنگین، صعب، بد هیکل، گنده، دیر جنبش
دیر جنبش
مترادف و متضاد
فرهنگ فارسی
دیر حرکت کند .
لغت نامه دهخدا
دیرجنبش. [ جُم ْ ب ِ ] ( ص مرکب ) که دیر حرکت کند. کند حرکت. دیر جُنب :
دو پره چو پرگار مرکز نورد
یکی دیرجنبش یکی زودگرد.
دو پره چو پرگار مرکز نورد
یکی دیرجنبش یکی زودگرد.
نظامی.
کلمات دیگر: