استخدام کردن
فارسی به انگلیسی
to recruit, to engage
employ, engage, place, recruit
فارسی به عربی
استخدام , اشغل
مترادف و متضاد
مشغول کردن، گرفتن، از پیش سفارش دادن، نامزد کردن، استخدام کردن، بکار گماشتن، متعهد کردن، درهم انداختن، گیر دادن، گرو گذاشتن، گرو دادن، قول دادن، نامزد گرفتن، عهد کردن
مشغول کردن، استعمال کردن، استخدام کردن، بکار گرفتن، بکار گماشتن، استخذام کردن
استخدام کردن، اجیر کردن، کرایه دادن، کرایه کردن
پیشنهاد کاربران
hire یا میتونیم بگیم recruit و واژه مخالفش یعنی اخرج کردن هم میتونیم بگیم fired به طور مثال You fired یعنی تو اخراجی.
بکار گماشتن
کلمات دیگر: