کلمه جو
صفحه اصلی

مزین کردن


مترادف مزین کردن : تزئین کردن، زینت دادن، مزین ساختن، آراستن، آرایش دادن

برابر پارسی : آراستن

فارسی به انگلیسی

adorn, beautify, drape, embellish, figure, garnish, grace, invest

فارسی به عربی

اثث , انقش , اهجم , لباس

مترادف و متضاد

furnish (فعل)
تهیه کردن، مجهز کردن، مزین کردن، مبله کردن، دارای اثاثه کردن

beset (فعل)
بستوه اوردن، حمله کردن بر، احاطه کردن، مزین کردن

dress (فعل)
لباس پوشاندن، پانسمان کردن، مزین کردن، لباس پوشیدن، ملبس کردن، جامه بتن کردن، درست کردن موی سر

emboss (فعل)
اندودن، مزین کردن، پرجلوه ساختن، بر جسته کردن

تزئین کردن، زینت دادن، مزین ساختن


آراستن، آرایش دادن


۱. تزئین کردن، زینت دادن، مزین ساختن
۲. آراستن، آرایش دادن



کلمات دیگر: