کلمه جو
صفحه اصلی

مرکبی

فارسی به انگلیسی

inky

فارسی به عربی

محبر

مترادف و متضاد

inky (صفت)
تیره، مرکبی، جوهری

فرهنگ فارسی

(صفت ) لایق مرکب بودن شایست. سورای : از ناگاه مردی آمد که دو استر مرکبی پدیدار نیست .

لغت نامه دهخدا

مرکبی. [ م ُ رَک ْ ک َ ] ( ص نسبی ) منسوب به مرکب. به رنگ مرکب. آلوده به مرکب.


کلمات دیگر: