کلمه جو
صفحه اصلی

تنبلی کردن

فارسی به انگلیسی

idle, laze, loaf, loiter, to be lazy

to be lazy


idle, laze, loaf, loiter


فارسی به عربی

تکاسل

مترادف و متضاد

laze (فعل)
تنبلی کردن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱- کاهلی کردن. ۲ - اهمال کردن مسامحه کردن .

لغت نامه دهخدا

تنبلی کردن. [ تَم ْ ب َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) کاهلی کردن. سستی کردن. تنبلی نمودن. تن پروری کردن. رجوع به تنبل شود.


کلمات دیگر: