کلمه جو
صفحه اصلی

وقفی

مترادف و متضاد

appropriative (صفت)
اختصاصی، قابل ضبط، وقفی

فرهنگ فارسی

منسوب به وقف

لغت نامه دهخدا

وقفی . [ وَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سیانکوه بخش اردل شهرستان شهرکرد اصفهان . سکنه 254 تن . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).


وقفی . [ وَ ] (ص نسبی ) منسوب به وقف . رجوع به وقف شود. || (حامص ) موقوفه بودن .


وقفی. [ وَ ] ( ص نسبی ) منسوب به وقف. رجوع به وقف شود. || ( حامص ) موقوفه بودن.

وقفی. [ وَ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان سیانکوه بخش اردل شهرستان شهرکرد اصفهان. سکنه 254 تن. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10 ).

دانشنامه عمومی

وقفی ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
وقفی (اردل)
وقفی (فومن)


کلمات دیگر: