کلمه جو
صفحه اصلی

می به

فرهنگ فارسی

دارویی که از آب به و شراب سازند
معرب از می به فارسی داروییست که از به و شراب یا دوشاب ترتیب دهند .

لغت نامه دهخدا

می به. [ م َ / م ِ ب ِه ْ ] ( اِ مرکب ) دارویی که از آب به و شراب سازند. ( ناظم الاطباء ). شراب السفرجل. ( ابن سینا ). اسم فارسی شراب به است که با شراب یا آب انگور مرتب سازند و آن مفرح و منبسط و مقوی معده است. ( آنندراج ) ( انجن آرا ) ( از تحفه حکیم مؤمن ). شرابی مخلوط با رب بهی. ( مفاتیح ). گویند آن شراب به است و نیز گویند شرابی است که از می و به گرفته می شود و آن برای ضعف معده سودمند است و گویند آن بهی است که در می پخته شود.( از بحر الجواهر ). ترکیبی است از شراب و رب به. دارویی است که از به و شراب یا دوشاب کنند و معرب آن میبة است. شراب به. شراب سفرجلی. شراب بهی. شراب انگوری که بهی در آن درافکنده باشند. ( یادداشت مؤلف ) : از شرابهای می به و شراب مورد دهند. ( ذخیره خوارزمشاهی ). بگیرند آبی را و پاک کنند و بکوبند و آب او بکشند و یک شب بنهند تا صافی شود. دیگر روز بپالایند و ثفل آبی را اندر شراب کهن تر کنند یک شب و دیگر روز بجوشانند و بمالند و بپالایند. یک من از این شراب و یک من از آب آبی پالوده بهم بیامیزند و نیم من انگبین برنهند و سنبل و دارچین و قرنفل و مصطکی و قاقله و کبابه از هر یک یک درمسنگ ، عود هندی نیم درمسنگ ، زعفران شاخ چهاردانگ ؛ همه را نیم کوفته اندر خرقه بندند فراخ و اندر این شراب افکنند و می پزند و آن راهر ساعت همی مالند چون شراب پخته شود و به قوام آیداین خرقه از وی جدا کنند و بفشارند و دانگی مشک سوده بر وی پراکنند و بیامیزند. ( ذخیره خوارزمشاهی ).
- می به مطیب ؛ شراب بهی است که با مصطکی و قرنفل و عود و جز آن درهم آمیزد و پاک کرده شود. ( از بحر الجواهر ).، ( میبة ) میبة. [ م َ ب َ ] ( معرب ، اِ ) معرب از می به [ می + به ] فارسی. ( یادداشت مؤلف ). داروییست که از به و شراب یا دوشاب ترتیب دهند. معرب می به. ( منتهی الارب ).

می به . [ م َ / م ِ ب ِه ْ ] (اِ مرکب ) دارویی که از آب به و شراب سازند. (ناظم الاطباء). شراب السفرجل . (ابن سینا). اسم فارسی شراب به است که با شراب یا آب انگور مرتب سازند و آن مفرح و منبسط و مقوی معده است . (آنندراج ) (انجن آرا) (از تحفه ٔ حکیم مؤمن ). شرابی مخلوط با رب بهی . (مفاتیح ). گویند آن شراب به است و نیز گویند شرابی است که از می و به گرفته می شود و آن برای ضعف معده سودمند است و گویند آن بهی است که در می پخته شود.(از بحر الجواهر). ترکیبی است از شراب و رب به . دارویی است که از به و شراب یا دوشاب کنند و معرب آن میبة است . شراب به . شراب سفرجلی . شراب بهی . شراب انگوری که بهی در آن درافکنده باشند. (یادداشت مؤلف ) : از شرابهای می به و شراب مورد دهند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). بگیرند آبی را و پاک کنند و بکوبند و آب او بکشند و یک شب بنهند تا صافی شود. دیگر روز بپالایند و ثفل آبی را اندر شراب کهن تر کنند یک شب و دیگر روز بجوشانند و بمالند و بپالایند. یک من از این شراب و یک من از آب آبی پالوده بهم بیامیزند و نیم من انگبین برنهند و سنبل و دارچین و قرنفل و مصطکی و قاقله و کبابه از هر یک یک درمسنگ ، عود هندی نیم درمسنگ ، زعفران شاخ چهاردانگ ؛ همه را نیم کوفته اندر خرقه بندند فراخ و اندر این شراب افکنند و می پزند و آن راهر ساعت همی مالند چون شراب پخته شود و به قوام آیداین خرقه از وی جدا کنند و بفشارند و دانگی مشک سوده بر وی پراکنند و بیامیزند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).
- می به مطیب ؛ شراب بهی است که با مصطکی و قرنفل و عود و جز آن درهم آمیزد و پاک کرده شود. (از بحر الجواهر).



کلمات دیگر: