مثقال شامی
میاله
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
میاله . [ ل َ / ل ِ ] (اِ) مثقال شامی . مقریزی گوید: عبدالملک بن مروان فرمان کرد طلایی را که دنانیر از او ضرب می کنند بر مثقال شامی که معروف به میاله و وزن صدی دو دینار است ضرب کنند. (رساله ٔ اوزان و مقادیر مقریزی ). مثاقیل میاله همان مثاقیل شامیه است .
میالة. [ ل َ ] (ع اِ) مثقال شامی . میاله . و رجوع به میاله شود.
( میالة ) میالة. [ ل َ ] ( ع اِ ) مثقال شامی. میاله. و رجوع به میاله شود.
میاله. [ ل َ / ل ِ ] ( اِ ) مثقال شامی. مقریزی گوید: عبدالملک بن مروان فرمان کرد طلایی را که دنانیر از او ضرب می کنند بر مثقال شامی که معروف به میاله و وزن صدی دو دینار است ضرب کنند. ( رساله اوزان و مقادیر مقریزی ). مثاقیل میاله همان مثاقیل شامیه است.
میاله. [ ل َ / ل ِ ] ( اِ ) مثقال شامی. مقریزی گوید: عبدالملک بن مروان فرمان کرد طلایی را که دنانیر از او ضرب می کنند بر مثقال شامی که معروف به میاله و وزن صدی دو دینار است ضرب کنند. ( رساله اوزان و مقادیر مقریزی ). مثاقیل میاله همان مثاقیل شامیه است.
کلمات دیگر: