کلمه جو
صفحه اصلی

پوم

فرهنگ فارسی

( اسم ) قسمی بازی که در آن گلوله ای را با راکت بسوراخی داخل کنند.
نام نوعی بازی

لغت نامه دهخدا

پوم . (اِخ ) دهی از دهستان انگهران بخش کهنوج شهرستان جیرفت ، واقع در 150 هزارگزی جنوب کهنوج سر راه مالرو انگهران به میناب . کوهستانی گرمسیر. دارای 200 تن سکنه . آب آن از رودخانه . محصول آنجا غلات و خرما. شغل اهالی زراعت و راه مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).


پوم . [پ ُ] (فرانسوی ، اِ) نام نوعی بازی .


پوم. ( اِخ ) دهی از دهستان انگهران بخش کهنوج شهرستان جیرفت ، واقع در 150 هزارگزی جنوب کهنوج سر راه مالرو انگهران به میناب. کوهستانی گرمسیر. دارای 200 تن سکنه. آب آن از رودخانه. محصول آنجا غلات و خرما. شغل اهالی زراعت و راه مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8 ).

پوم. [پ ُ] ( فرانسوی ، اِ ) نام نوعی بازی.

دانشنامه عمومی

(میناب)، روستایی از توابع بخش سندرک شهرستان میناب در استان هرمزگان ایران است.نبو

دانشنامه آزاد فارسی

پوم (pome)
(یا: سیب گون) نوعی شِبه بَر یا میوۀ کاذب، ویژۀ برخی گیاهان متعلق به تیرۀ گل سرخ. پس از لقاح، پوست بیرونی و بافت های گوشتی این میوه ها از نهنج (انتهای پهن شدۀ دمگل) حاصل می شوند و پنج برچه (میوۀ حقیقی) مغز پوم یا سیب گون را پدید می آورند که دانه ها را احاطه می کنند. سیب، به، و گلابی از نمونه های این نوع میوه اند.

پیشنهاد کاربران

پ=پدر
و
م=مادر
پوم یاپیشانلوکی=روستایی ازتوابه میناب ، بخش سندرک است


کلمات دیگر: