کلمه جو
صفحه اصلی

نونشانده

فرهنگ فارسی

نو نصب کرده ٠ که بتازگی نصب و تعبیه کرده اند ٠ یا نوکاشته ٠ یاتازه منصوب شده : امیر نونشانده را با هم. آل و تبار مامونیان فرو گرفتند .

لغت نامه دهخدا

نونشانده. [ ن َ / نُو ن ِ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) نونصب کرده. که به تازگی نصب و تعبیه کرده اند. || نوکاشته. || تازه منصوب شده : امیر نونشانده را با همه آل و تبار مأمونیان فروگرفتند. ( تاریخ بیهقی ص 693 ).


کلمات دیگر: