گريزان , فراري , کسي که از ديگران دوري ميکند , طفره زن , فرار
مراوغ
عربی به فارسی
فرهنگ فارسی
فریبنده
لغت نامه دهخدا
مراوغ. [ م ُ وِ ] ( ع ص ) فریبنده. حیله باز. مکار. ( ناظم الاطباء ). نعت فاعلی است از مراوغة. رجوع به مراوغة شود.
کلمات دیگر:
گريزان , فراري , کسي که از ديگران دوري ميکند , طفره زن , فرار