و در و اندر : تدبیر صد رنگ افگنیبر روم و بر زنگ افگنی وندر میان جنگ افگنی فی اصطناع لایری . ( دیوان کبیر )
عنکبوت سیاه مثل وندر سخت سیه چرده و استخوانی .
عنکبوت سیاه مثل وندر سخت سیه چرده و استخوانی .
وندر. [ وَ دَ ] (اِ) عنکبوت سیاه (در تداول مردم قزوین ): مثل وندر؛ سخت سیه چرده و استخوانی .
مولوی (دیوان کبیر ج 1 ص 4).