کلمه جو
صفحه اصلی

تسئوس

دانشنامه عمومی

تسئوس یا تزه (به یونانی: Θησεύς)، در اساطیر یونانی پادشاه، قهرمان و حامی شهر آتن است. همانند هراکلس که پهلوان دوری ها بود، تسئوس نیز پهلوان مورد علاقه آتنی ها بود، اما فرهیخته تر و متمدن تر از هراکلس بود. وی دولتمردی تمام عیار بود که نه تنها تأسیس نهادهایی مذهبی و اجتماعی از قبیل جشنوارهٔ پان آتنیک آتن، بلکه تحکیم سیاسی آتیکا و بنیانگذاری دموکراسی آتن نیز از جمله دستاوردهای او بود.
فهرست شخصیت ها، مکان ها و رویدادهای افسانه ای یونان باستان
آابپتجچخدرزژسشفکگلمنوهی
او یا پسر آیگئوس شاه آتن، و آیترا دختر پیتیوس، شاه تروزین در آرگولید بود یا پوزئیدون و آیترا، چون آیترا در یک شب با هر دوی آن ها هم خواب شده بود، اما گمان می رفت که آیگئوس عقیم باشد. روز بعد، آیگئوس که در شهر تروزین آیترا را ملاقات کرده بود، آنجا را برای رفتن به شهر مادریش آتن، ترک کرد. در هنگام رفتن آیگئوس صندل ها و شمشیر خود را زیر تخته سنگ بزرگی قرار داد و به آیترا گفت: اگر فرزندمان پسر شد و به اندازه کافی بالغ گردید به او بگو تخته سنگ را بلند کرده و شمشیر و صندل های مرا بردارد. وقتی شانزده ساله شد، مادرش به او گفت دیگر وقت آن رسیده که درباره پدرت، پادشاه مقتدر آتن مطلع بشوی. آیترا او را به سمت تخته سنگ در کنار پرستشگاه زئوس برد. تسئوس که تبدیل به جوانی نیرومند شده بود، به راحتی تخته سنگ را بلند کرده و یادگارهای پدر شامل شمشیر و صندل را از زیر آن برداشت و او نیز به سمت آتن حرکت کرد. آیترا و پیتیوس، هر دو نگران آن بودند که تسئوس راه زمینی را به جای راه دریایی برگزیند، زیرا راه تروزین به آتن از تنگهٔ کورینت می گذشت که آکنده از راهزنان و شروران بود. اما تسئوس قصد نداشت از مقابل خطر بگریزد؛ او می خواست رفتار هراکلس را سرمشق خود قرار دهد، و با غلبه بر خطرهای موجود در راه، نام آور شود.
به نظر می رسد اعمالی که تسئوس در سفر از تروزین به آتن انجام می دهد به این منظور طراحی شده است که در رقابت با ماجراهای هراکلس قرار گیرد. به موجب روایت های موجود، نخستین مصاف تسئوس در اپیداروس، شهر مقدس آپولون و پزشک اساطیری یونان اسقلبیوس اتفاق افتاد. تسئوس در این مکان بر پریفیتیس غلبه کرد؛ پریفیتیس راهزن بلند قامت و شلی بود که از چماق عظیم گره دار استفاده می کرد. تسئوس این چماق را از دستش گرفت و پس از کشتنش از این سلاح در ماجراهای دیگر استفاده کرد. تسئوس در سراسر این تنگه، راهزنان را با سلاح و شیوهٔ خودشان به قتل رساند. تصویر تسئوس را اغلب می توان چماق بدست بر روی گلدان های قدیمی مشاهده کرد.

دانشنامه آزاد فارسی

تِسِئوس (Theseus)
(یا: تِزِه) در اساطیر یونان، پهلوانی از آتیکا. گفته می شد دولت های منطقه را تحت حکومت قانونی مشترکی در آتن وحدت بخشید. با کمک آریادنه، مینوتورغول آسا را از پا درآورد، با آمازون ها جنگید و به قشون آرگوناتها پیوست. تسئوس را چهره ای تاریخی نیز دانسته اند که در نبرد ماراتون(۴۹۰پ م) به نیروهای آتنی و متحدانشان در برابر ایرانیان یاری رسانید. تسئوس پسر آیگئوس، شاه آتن، و آئترا، دختر پیتئوس، شاه تروئزن، بود. تا بزرگسالی نزد مادرش در تروئزن به سر برد و بعد شمشیر و صندل های پدرش را برداشت و به آتن رفت. در طول سفر، رشادت های زیادی نشان داد، ازجمله کشتن پروکروستسو گاو نر کرت، که به دشت ماراتون آسیب رسانیده بود؛ سرانجام آیگئوس او را وارث خود اعلام کرد. آتنی ها موظف بودند که هر سال هفت دختر و هفت پسر جوان را به کرت بفرستند تا در لابیرنت(هزارتوی) پیچیدۀ مینوتورِ گاوسر قربانی شوند. تسئوس به قصد یافتن راهی برای نابودی هیولا داوطلب شد و قرار شد که در بازگشت، به جای بادبان های سیاه، بادبان های سفید را به نشانۀ موفقیت برافرازد. هنگام ورود، آریادنه، دختر مینوس شاه، عاشق او شد و به او شمشیر و همچنین گلوله ای نخ داد تا راهش را در داخل و خارج هزارتو علامت گذاری کند. تسئوس، پس از کشتن هیولا، با آریادنه از راه دریا گریخت، اما دیری نگذشت که او را در جزیرۀ ناکسوسرها کرد. تسئوس، هنگام نزدیک شدن به آتن، فراموش کرد که بادبان سفید را برافرازد و آیگئوس، به تصور این که پسرش کشته شده است، خود را به دریا انداخت و به این ترتیب تسئوس به قدرت رسید. در جنگ با آمازون ها، ملکۀ آن ها، هیپولیتا، (به روایتی خواهر او آنتیوپه) را با خود برد و از او صاحب پسری به نام هیپولیتوسشد. تسئوس به آرگونات ها پیوست، در سفر مخاطره آمیز ملئاگربرای شکار گراز کالدونیاشرکت کرد و به آدراستوسدر یافتن اجساد کشتگان جنگ هفت تن علیه تبسیاری داد. همچنین هلنجوان را از اسپارتربود و او را، تا زمانی که برادرانش، کاستورو پولوکس، (پولودیوکیسهای) یونانی نجات دادند، در آفیدنا پنهان کرد و رهبری لاپیتها را نیز علیه قنطورس۲ها بر عهده داشت. به همراه پیریتوس، به جرم تلاش برای ربودن پرسفونهمحکوم به اقامت در هادِس، جهان مردگان، شده بودند، اما او، پس از آن که هراکلس (هرکول) نجاتش داد، به خانه بازگشت. در غیبت تسئوس، آتنی ها علیه او تحریک شده بودند و در نتیجه نتوانست اقتدار خود را بازگرداند؛ پس از آن، به اسکوروسرفت و در آن جا لوکومِدِسشاه او را از پرتگاهی به زیر انداخت و به هلاکت رساند.

پیشنهاد کاربران

پادشاه، قهرمان و حامی شهر آتن است. ( تزه )


کلمات دیگر: