چشم بینا چشم روشن .
نرگس بینا
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
نرگس بینا. [ ن َ گ ِ س ِ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) چشم بینا. چشم روشن :
پشت بر دیوار زندان روی بر بام فلک
چون فلک شد پرشکوفه نرگس بینای من.
نرگس بینای تو را نور از اوست.
پشت بر دیوار زندان روی بر بام فلک
چون فلک شد پرشکوفه نرگس بینای من.
خاقانی.
روضه ترکیب تو را حور از اوست نرگس بینای تو را نور از اوست.
نظامی.
پیشنهاد کاربران
نرگس بینا:چشم
( ( روضه ترکیب ترا حور ازوست
نرگس بینای ترا نور ازوست ) )
( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص 158 . )
( ( روضه ترکیب ترا حور ازوست
نرگس بینای ترا نور ازوست ) )
( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص 158 . )
کلمات دیگر: