کلمه جو
صفحه اصلی

مودن

فرهنگ فارسی

کوتاه .

لغت نامه دهخدا

مودن . [ دَ ] (ع ص ) مؤدن . کوتاه . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به مؤدن شود. || بچه ٔ لاغر. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || مودنة. بچه ٔ لاغر زاییده شده . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به مودنة شود.


مودن . [ دِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از ایدان . زنی که بچه ٔ نزار و لاغر زاید. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).


مؤدن. [ م ُءْ دَ ] ( ع ص ) مودن. کوتاه. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). و رجوع به مودن شود.

مودن. [ دِ ] ( ع ص ) نعت فاعلی از ایدان. زنی که بچه نزار و لاغر زاید. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

مودن. [ دَ ] ( ع ص ) مؤدن. کوتاه. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). و رجوع به مؤدن شود. || بچه لاغر. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || مودنة. بچه لاغر زاییده شده. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). و رجوع به مودنة شود.

دانشنامه عمومی

مودن (آلر). مودن (به آلمانی: Müden) یک شهر در آلمان است که در گیفهورن واقع شده است.
فهرست شهرهای آلمان


کلمات دیگر: