بند دار، قیطانی، شبکه ای، تور مانند
قیطانی
مترادف و متضاد
فرهنگ فارسی
منسوب به قیطان
لغت نامه دهخدا
قیطانی. [ ق َ / ق ِ ] ( ص نسبی ) منسوب به قیطان.
- لب قیطانی ؛ لبی که نهایت باریک است.
- لب قیطانی ؛ لبی که نهایت باریک است.
پیشنهاد کاربران
باریک
گونه ای اَبروی کمانی که می تواند باریک یا کُلُفت باشد
نمونه:
البته ما در جزییات دخالت نمی کنیم؛ ولی احوط در آن است که آن خانم، ابروهایش را قیطانی یا پاچه بزی کند . . .
برگرفته از پیوند زیر:
https://www. behzadbozorgmehr. com/2016/05/blog - post_25. html
نمونه:
البته ما در جزییات دخالت نمی کنیم؛ ولی احوط در آن است که آن خانم، ابروهایش را قیطانی یا پاچه بزی کند . . .
برگرفته از پیوند زیر:
https://www. behzadbozorgmehr. com/2016/05/blog - post_25. html
کلمات دیگر: