اسم: کهرم (پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: kohram) (فارسی: کهرَم) (انگلیسی: kohram)
معنی: از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاور تورانی در سپاه افراسیاب تورانی، معنی این کلمه ( کهرَم ) «هرمزدیل» می باشد، [اصل آن در پهلوی «گهرم» است مرکب از گو ( پهلوان )، هرمز ( سرور دانا که نام خداست ) که جمعاً یعنی هرمزدیل]، ( اَعلام ) ( در شاهنامه ) ) برادر ارجاسپ شاه توران، ) پسر ارجاسپ تورانی، که در جنگ فرشید ورد، برادر اسفندیار را با شمسیر از پای درآورد، اسفندیار هم او را به دار آویخت، ( در اعلام ) نام یکی از جنگاوران تورانی، نام پسر ارجاسب، معنی این کلمه ( کُهرَم ) 'هرمزدیل' می باشد، [اصل آن در پهلوی ' گهرم' است مرکب از گو ( پهلوان ) + هرمز ( سرور دانا که نام خداست ) که جمعاً یعنی هرمزدیل]
معنی: از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاور تورانی در سپاه افراسیاب تورانی، معنی این کلمه ( کهرَم ) «هرمزدیل» می باشد، [اصل آن در پهلوی «گهرم» است مرکب از گو ( پهلوان )، هرمز ( سرور دانا که نام خداست ) که جمعاً یعنی هرمزدیل]، ( اَعلام ) ( در شاهنامه ) ) برادر ارجاسپ شاه توران، ) پسر ارجاسپ تورانی، که در جنگ فرشید ورد، برادر اسفندیار را با شمسیر از پای درآورد، اسفندیار هم او را به دار آویخت، ( در اعلام ) نام یکی از جنگاوران تورانی، نام پسر ارجاسب، معنی این کلمه ( کُهرَم ) 'هرمزدیل' می باشد، [اصل آن در پهلوی ' گهرم' است مرکب از گو ( پهلوان ) + هرمز ( سرور دانا که نام خداست ) که جمعاً یعنی هرمزدیل]