کلمه جو
صفحه اصلی

ارسان

فرهنگ اسم ها

(تلفظ: arsān) (در اعلام) والی منسوب از طرف داریوش سوم که حاکم ناحیه‌ی دربند کیلیکیه بود .


پهلوان مشهور و شناخته شده


اسم: آرسان (پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: ārsān) (فارسی: آرسان) (انگلیسی: arsan)
معنی: نام پسر اردشیر دوم پادشاه هخامنشی، ( اعلام ) نام پسر اردشیر که از زنان غیر عقدی وی بود

اسم: ارسان (دختر، پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: arsān) (فارسی: اَرسان) (انگلیسی: arsan)
معنی: پهلوان مشهور، همسر نرسی پادشاه ساسانی، ( اَعلام ) والی منسوب از طرف داریوش سوم که حاکم ناحیه ی دربند کیلیکیه بود، نام همسر نرسی پادشاه ساسانی

فرهنگ فارسی

از طرف داریوش سوم حاکم ناحیه دربند کیلیکیه بود

لغت نامه دهخدا

ارسان . [ اَ ] (ع اِ) زمین درشت . (منتهی الأرب ). || ج ِ رَسَن .


ارسان . [ اِ ] (ع مص ) رسن ساختن . (منتهی الأرب ). || سخت بستن برسن . (آنندراج ). ستور را برسن بستن . (منتهی الأرب ).


ارسان . [ اَ ] (اِخ ) از طرف داریوش سوم حاکم ناحیه ٔ دربند کیلیکیه بود. وی میتوانست بموقع بلندیهائی را که بر تنگ مزبور مشرف است ، اشغال کند و با بهره مندی از عبور قشون اسکندر مانع شود، چه سپاهیان اسکندر میبایست از پای کوه و از معبر چنان تنگی که ذکر شد، بگذرند و این امری بود محال . مگر اینکه مقدونیها بلندیها را از دست سپاهیان ارسان گرفته باشند و گرفتن این بلندیها نیز کاری بود بس مشکل و مستلزم دادن تلفات بسیار و صرف وقت ممتدی ، زیرا این کوهها مانند دیوارهائی که به آسمان رفته باشد، تنگ مزبور را احاطه کرده و خود معبر هم بقدری تنگ است که چهار نفر نمیتوانند پهلوی هم از آن عبور کنند. بخصوص که جویبارهای بسیار از دامنه ٔ کوه بیرون می آید و زمین معبر را پست و بلند ساخته دره هائی در آن بوجود میاورد. بنابر این با داشتن عده ٔ کمی از سپاهیان رشید ممکن بود مدتها تمام قشون اسکندر را در این جا معطل کرد. ارسان بجای اینکه این کار کند، بکاری پرداخت که موقعش گذشته بود، یعنی در این موقع نقشه ای که مِم نُن در گرانیک پیشنهاد کرده بود، بخاطرش آمد و با این مقصود با آتش و آهن کیلیکیه را مبدل بویرانه ای کرد، تا اسکندر و قشون او آذوقه و لوازم دیگر در این جا نیابند و بعد چند نفر در تنگ مزبورگذاشته ، خود با کسانش از کیلیکیه بیرون رفت . آن چندنفر هم ، با اینکه باز میتوانستند اسکندر را معطل کنند، چون دیدند که والی حرکت کرد و رفت این رفتار را نسبت بخودشان خیانت دانسته و معبر را ترک کرده متفرق شدند. وقتی که اسکندر از معبر مزبور یعنی دربند، یاچنانکه یونانی ها گویند، دروازه ٔ کیلیکیه گذشت ، از طالع خود بی اندازه مشعوف گردید و گفت : ((اگر دستهائی میبود که این سنگها را بغلطاند، لشکر من مضمحل می شد.(کنت کورث ، کتاب 3، بند 4). بالاتر بمناسبت قشون کشی کورش کوچک توصیف این دربندها شده و همان جا تذکر دادیم که اسکندر راه کوروش کوچک را پیمود. با وجود اینکه بلندیها را کسی نداشت ، باز اسکندر نگران بود که مبادا دشمن در کمین گاهی پنهان شده باشد و با این مقصودسپاهیان تراکی را مأمور کرد، پیش رفته راه را بشناسند و دسته ای از کمانداران را فرستاد، قله ٔ کوه را اشغال کنند و به آنها گفت که این کار با وجود اینکه دشمنی در پیش ندارند، برای آنها در حکم جدال است و باید در هر آن حاضر جنگ باشند. بدین ترتیب اسکندر از دربند مزبور گذشته وارد شهر تارس که کرسی کیلیکیه بود، گردید. ایرانی ها این شهر را تازه آتش زده رفته بودند، ولی اسکندر پارمِن ین را فرستاده بود که از حریق شهر ممانعت کند و خودش هم بزودی پس از آن دررسید و از حریق جلوگیری کرد. (ایران باستان صص 1286-1287).


ارسان. [ اِ ] ( ع مص ) رسن ساختن. ( منتهی الأرب ). || سخت بستن برسن. ( آنندراج ). ستور را برسن بستن. ( منتهی الأرب ).

ارسان. [ اَ ] ( ع اِ ) زمین درشت. ( منتهی الأرب ). || ج ِ رَسَن.

ارسان. [ اَ ] ( اِخ ) از طرف داریوش سوم حاکم ناحیه دربند کیلیکیه بود. وی میتوانست بموقع بلندیهائی را که بر تنگ مزبور مشرف است ، اشغال کند و با بهره مندی از عبور قشون اسکندر مانع شود، چه سپاهیان اسکندر میبایست از پای کوه و از معبر چنان تنگی که ذکر شد، بگذرند و این امری بود محال. مگر اینکه مقدونیها بلندیها را از دست سپاهیان ارسان گرفته باشند و گرفتن این بلندیها نیز کاری بود بس مشکل و مستلزم دادن تلفات بسیار و صرف وقت ممتدی ، زیرا این کوهها مانند دیوارهائی که به آسمان رفته باشد، تنگ مزبور را احاطه کرده و خود معبر هم بقدری تنگ است که چهار نفر نمیتوانند پهلوی هم از آن عبور کنند. بخصوص که جویبارهای بسیار از دامنه کوه بیرون می آید و زمین معبر را پست و بلند ساخته دره هائی در آن بوجود میاورد. بنابر این با داشتن عده کمی از سپاهیان رشید ممکن بود مدتها تمام قشون اسکندر را در این جا معطل کرد. ارسان بجای اینکه این کار کند، بکاری پرداخت که موقعش گذشته بود، یعنی در این موقع نقشه ای که مِم نُن در گرانیک پیشنهاد کرده بود، بخاطرش آمد و با این مقصود با آتش و آهن کیلیکیه را مبدل بویرانه ای کرد، تا اسکندر و قشون او آذوقه و لوازم دیگر در این جا نیابند و بعد چند نفر در تنگ مزبورگذاشته ، خود با کسانش از کیلیکیه بیرون رفت. آن چندنفر هم ، با اینکه باز میتوانستند اسکندر را معطل کنند، چون دیدند که والی حرکت کرد و رفت این رفتار را نسبت بخودشان خیانت دانسته و معبر را ترک کرده متفرق شدند. وقتی که اسکندر از معبر مزبور یعنی دربند، یاچنانکه یونانی ها گویند، دروازه کیلیکیه گذشت ، از طالع خود بی اندازه مشعوف گردید و گفت : ( ( اگر دستهائی میبود که این سنگها را بغلطاند، لشکر من مضمحل می شد.( کنت کورث ، کتاب 3، بند 4 ). بالاتر بمناسبت قشون کشی کورش کوچک توصیف این دربندها شده و همان جا تذکر دادیم که اسکندر راه کوروش کوچک را پیمود. با وجود اینکه بلندیها را کسی نداشت ، باز اسکندر نگران بود که مبادا دشمن در کمین گاهی پنهان شده باشد و با این مقصودسپاهیان تراکی را مأمور کرد، پیش رفته راه را بشناسند و دسته ای از کمانداران را فرستاد، قله کوه را اشغال کنند و به آنها گفت که این کار با وجود اینکه دشمنی در پیش ندارند، برای آنها در حکم جدال است و باید در هر آن حاضر جنگ باشند. بدین ترتیب اسکندر از دربند مزبور گذشته وارد شهر تارس که کرسی کیلیکیه بود، گردید. ایرانی ها این شهر را تازه آتش زده رفته بودند، ولی اسکندر پارمِن ین را فرستاده بود که از حریق شهر ممانعت کند و خودش هم بزودی پس از آن دررسید و از حریق جلوگیری کرد. ( ایران باستان صص 1286-1287 ).

پیشنهاد کاربران

سامیار

قوی

ار در ترکی به معنی مرد شجاع قدرتمند و دلاور می باشد سان نیز پسوند شباهت است
ارسان= مرد جسور

پرانرژی
نیرومند
مانند آتش

زیبا دانا باهوش قدرت دار

همانند آتش
داننده ی علوم
فرزند اردشیر دوم
سرباز ایرانی


زیباترین نام پسرانه اصیل و ریشه دار ایران. . . . بسیار هوشمند



ارسان یک اسم تماما کوردیه . . .
به معنی اتش مانند یا پسر اتش هیچ ربطی به زبان فارسی و معنای مضخرفی که میکنند نداره

آرسان اسم ایرانیه اصیل و قشنگیه

ار در زبان آذری به معنای شوهر و مرد زندگی وسان در آذری یعنی خطاب به شما است یعنی کسی که نامش ارسان است مرد است این ننام کاملا آذری میباشد

ارسان اسم اصیل ایرانیه چون برمیگرده به زمان هخامنش ارسان یعنی قوی . شجاع . دلیر

آرسان مانند آتش مظهر پاکی و نور


معنی کلمه ار در ترکی آذربایجانی، مرد و جنس نر است، سان هم به معنی مانند است. یعنی مانند مرد که کنایه از شجاع بودن است و این اسم ترکی و مردانه است. در ترکی استانبولی، ار به معنی سرباز می باشد، یعنی مانند سرباز که باز هم کنایه از دلاوری و شجاعت در زبان ترکی است و این اسم در زبان ترکی استانبولی هم مردانه است

مانند آتش
عالم دانا

بسیار دانا
بسیار هوشمند

داننده همه علم ها

همانند آتش

بلند مرتبه

فرزند استن
پدر داریوش سوم
بسیار دانا
ایرانی توانا
بسیار با هوش

مانند آتش گرمای زندگی
بسیار دانا و هوشمند
داننده ی همه علم ها


کلمات دیگر: