نورهان

اسم: نورهان (دختر، پسر) (فارسی) (تلفظ: no (w) rahān) (فارسی: نورَهان) (انگلیسی: now rahan)
معنی: سوغات، تحفه، ارمغان

راه آورد، ارمغان، مژدگانی، سوغات، تحفه
( اسم ) ۱- تحفه هدیه پیشکش ارمغان . ۲- مژدگانی .

(نَ رَ ) (اِ. ) ۱ - سوغات ، ره آورد. ۲ - مژدگانی .

نورهان. [ ن َ / نُو رَ ] ( اِمرکب ) نوراهان. ( رشیدی ) ( جهانگیری ) ( برهان ) ( آنندراج ). نورهانی. ( برهان قاطع ) ( رشیدی ). ره آورد که برای دوستان آرند. ( از رشیدی ). تحفه. سوغات. ( غیاث اللغات ). چیزی که شخص به رسم تحفه و ارمغان از جائی بیاورد.( برهان قاطع ) ( آنندراج ). نورهی. ( رشیدی ). عراضه. راه آورد. ارمغان. سوغات. ( یادداشت مؤلف ) :
لعلی ز حقّه در جان وقت بازگشت
پیش کلام مجد کشیده به نورهان.وقت قدوم روضه تو را مرحبا زده
صدق دلت به حضرت او نورهان شده.گر مدعی نئی غم جانان به جان طلب
جان چون به شهر عشق رسد نورهان طلب.نورهان دو صبح یک نفس است
آن نفس صرف کن برای صبوح. || چیزی را گویندکه کسی از جائی فرستد. ( غیاث اللغات ). رجوع به معنی قبلی شود. || صله. جایزه شعر. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ). جایزه شاعر. ( ناظم الاطباء ). مزد و عطا و صله شعر. ( غیاث اللغات ) :
طرازی نو انگیزم اندر جهان
که خواهد ز هر کشوری نورهان. || شعری که شاعران به رسم راه آورد در خدمت اکابر و سلاطین خوانند. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). || مژدگانی و خبر خوش . ( برهان قاطع ) ( آنندراج ).
- نورهان آوردن ؛ تحفه آوردن. ره آورد و سوغات آوردن :
پاسبان گفتا چه داری نورهان گفتم شما
کان زر دارید و من جان نورهان آورده ام.- نورهان خواه ؛ آنکه نوراهان طلبد. نوراهان طلب. ( فرهنگ فارسی معین ). مژدگانی طلب :
پیش آمده عرش نورهان خواه
نقد دوجهانْش داده در راه.- نورهان دادن ؛ سوغات و مژدگانی دادن. مشتلق دادن :
کو نزل عاشقان که به منزل رسیده ایم
جان نورهان دهیم که نادیده دیده ایم.

آنچه از جایی برای کسی به رسم تحفه و ارمغان بیاورند، راه آورد، سوغات، ارمغان، مژدگانی: نوعروسان حجلهٴ نوروز / نورهان زرّ و زیور اندازند (خاقانی: ۴۶۶ ).