کلمه جو
صفحه اصلی

نرسه

فرهنگ اسم ها

اسم: نرسه (دختر) (اوستایی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: narse) (فارسی: نَرسه) (انگلیسی: narse)
معنی: نرسی، فرشته و ایزدی است نظیر جبرئیل حامل وحی و او پیک اهورامزدا است، ( اوستایی ) گونه ی دیگر نرسی، س نرسی

(تلفظ: narse) (اوستایی) گونه‌ی دیگر نَرسی ، ← نَرسی . به علاوه در اوستا و پارسی میانه فرشته و ایزدی است نظیر جبرئیل حامل وحی و او پیک اهورامزدا است .


فرهنگ فارسی

دهی از دهستان کوهسارات بخش مینودشت شهرستان گرگان در ۳۷ هزار گزی جنوب شرقی مینودشت و ۳ هزار گزی دوزین در منطقه کوهستانی سردسیری واقع است .

لغت نامه دهخدا

نرسه . [ ن َ س ِ ] (اِخ ) رجوع به نرسی بن بهرام ش-ود.


نرسه. [ ن ِ س ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان کوهسارات بخش مینودشت شهرستان گرگان ، در 37هزارگزی جنوب شرقی مینودشت و 3هزارگزی دوزین ، در منطقه کوهستانی سردسیری واقع است و 105 تن سکنه دارد. آبش از چشمه سار، محصولش غلات و ارزن و لبنیات و ابریشم ، شغل اهالی زراعت و گله داری و بافتن شال و پارچه های ابریشمی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ).

نرسه. [ ن َ س ِ ] ( اِخ ) رجوع به نرسی بن بهرام ش-ود.

نرسه . [ ن ِ س ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کوهسارات بخش مینودشت شهرستان گرگان ، در 37هزارگزی جنوب شرقی مینودشت و 3هزارگزی دوزین ، در منطقه ٔ کوهستانی سردسیری واقع است و 105 تن سکنه دارد. آبش از چشمه سار، محصولش غلات و ارزن و لبنیات و ابریشم ، شغل اهالی زراعت و گله داری و بافتن شال و پارچه های ابریشمی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).


دانشنامه عمومی

نرسه یا نرسی (𐭭𐭥𐭮𐭧𐭩)، پسر شاپور یکم (۲۴۰–۲۷۰) و گوردزاد و هفتمین شاهنشاه ساسانی از سال ۲۹۳ تا ۳۰۲ میلادی بود که پس از بهرام سوم (۲۹۳) به سلطنت رسید.
واگذاری پنج ایالت که در ساحل رود دجله واقع بود؛
دجله مرز دو امپراتوری شد؛
عدم دخالت ایران در امور ارمنستان و واگذاری قلعه زنتا، واقع در آذربایجان به روم؛
مملکت ایبری (گرجستان) تحت الحمایه روم شد؛
نصیبین یگانه محلی برای مبادلهٔ مال التجاره ما بین ایران و روم خواهد بود.
همزمان با دوره سلطنت شاپور، نرسه به عنوان شاهزاده ساسانی، حاکم ایالت های سکستان، سند و توران شد که پس از مدتی توانست عنوان و مقام نایب السطنه ارمنستان را بدست آورد. همچنین نرسه دارای مقام «شاه بزرگ ارمنستان» بود که ولیعهد و میراث دار قطعی حکومت به شمار می رفت اما بارها توسط برادرش بهرام یکم (۲۷۳–۲۷۶) از جایگاه پادشاهی دور ماند. با این حال بهرام پس از مدتی فرزندش، بهرام دوم (۲۷۶–۲۹۳)، را به عنوان جانشین خود انتخاب کرد و برای دور کردن نرسه از قدرت، وی را به عنوان شاه ارمنستان انتخاب کرد. در این دوره بود که قدرت و نفوذ کرتیر موبد زرتشتی، در دوران سلطنت بهرام دوم زیاد شد و به مرور به جایی رسید که شاه وی را، عنوان نجات دهندهٔ روحانی بهرام (بخت روان ورهران) لقب داد و به وی اختیارات و مقام های والایی اعطا نمود به نحوی که وی نه تنها نگهبان معبد آناهیتا در اصطخر شد بلکه در زمرهٔ بزرگان کشور هم درآمد و رئیس دادگاه عالی مملکت گردید. با این حال نرسه دعوی پادشاهی خود را در اواخر پادشاهی بهرام دوم آغاز کرد و به مرور کسانی از نجبا را که از دار و دستهٔ کرتیر و از سیاست بهرام دوم، ناراضی بودند، گرد خود جمع آورد. بهرام دوم در پایان سلطنت خود، با شورش نرسی مواجه گشت با این حال زمانی که نرسه در حال آغاز شورش و سکه زدن به نام خود بود، بهرام درگذشت. پس از مرگ بهرام، کرتیر موبد، پسر وی، یعنی بهرام سوم (سکانشاه) را به جای او بر تخت سلطنت نشاند اما بهرام نتوانست سلطنت را برای خود حفظ کند چراکه در زمان مخالفت هایی با شاهنشاهی وی شکل گرفت که بهرام نتوانست به آن ها پاسخ دهد بنابراین نرسه که دیگر مدعی حکومت بود، توانست مخالفان بهرام سوم را گرد خود جمع کند؛ بدینگونه بهرام سوم پس از چند ماه از سلطنت برکنار شد تا نرسه در سال ۲۹۳ میلادی به عنوان شاهنشاه ایران انتخاب شود.
نرسه پس از رسیدن به سلطنت، دستور داد تا ویژگی های تاج گذاری و پادشاهی وی را، بر تخته سنگ نقش رستم کنده کاری کنند و این همان نقش معروف است یعنی پادشاه، حلقه نواردار را، که نشان پادشاهی است، از دست خداوند می گیرد. همچنین وی دستور داد در پایکولی نقشی برجسته ای دیگر از وی حک کنند. همچنین وی پس از رسیدن به قدرت، تمامی مخالفان و حامیان بهرام سوم را سرکوب و به قتل رساند که در این دوره قدرت موبد کرتیر نیز به پایان رسید. با پایین رفتن قدرت موبدان، نرسه همانند پدرش به سیاست تسامح دینی علل خصوص نسبت به مانویان روی آورد. با این حال وی در برخورد با رومیان بر سر مسئله ارمنستان، در نبرد ساتالا از گالریوس، فرمانده رومی، شکست خورد تا با اسیر شدن خانواده اش مجبور به پذیرش معاهده نصیبین شود. با این حال طبق گفته منابع این شکست آنچنان برای نرسه سخت بود که وی پس از مدتی از مقام سلطنت استعفا داد تا پسرش هرمز دوم به جای به سلطنت برسد. سرانجام وی در سال ۳۰۲ میلادی درگذشت.
نام نرسه احتمالاً برگرفته از نام قدیمی و خداگونه در زبان های ایرانی باستان به معنی «ستایش مردان» است. نام نرسه در ایران و ارمنستان نیز نامی بسیار ستایش آمیز و مورد احترام بوده است. همچنین شکل کهن و اوستایی آن «نَئیریّو-سَنگهَنه» یا «نَئیریّو - سَخوَن» و در پارسی میانه «نریوسنگ» است که لقب اهورامزدا به معنای نمونهٔ کامل مردی و مردانگی بوده است. معنای لغت به لغت کلمه «نَئیریّو-سَنگهَنه»، سخن یا آموزش انسانی است. معنای کلمهٔ «نریوسنگ» را «جلوه مرد یا جلوه مردان دانسته اند.


کلمات دیگر: