کلمه جو
صفحه اصلی

کشم

فرهنگ اسم ها

اسم: کشم (دختر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: kasham) (فارسی: کشم) (انگلیسی: kasham)
معنی: نام دختر فرهاد پادشاه اشکانی

فرهنگ فارسی

نقصان در خلقت و در نسبت یا ناقص بودن در خلقت و در نسبت

لغت نامه دهخدا

کشم. [ ک َ ] ( ع اِ ) یوز پلنگ. فهد. ( منتهی الارب ). || ( اِمص ) بریدگی بینی از بن. || ( مص ) بریدن بینی از بن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

کشم. [ ک َ ش َ ] ( ع اِمص ) نقصان در خلقت و در نسبت. || ( مص ) ناقص بودن در خلقت و در نسبت. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

کشم . [ ک َ ] (ع اِ) یوز پلنگ . فهد. (منتهی الارب ). || (اِمص ) بریدگی بینی از بن . || (مص ) بریدن بینی از بن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).


کشم . [ ک َ ش َ ] (ع اِمص ) نقصان در خلقت و در نسبت . || (مص ) ناقص بودن در خلقت و در نسبت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).


پیشنهاد کاربران

کشم یکی از ولسوالیهای ولایت بدخشان در شمال خاوری افغانستان است با جمعیت نزدیک به ۶۳۰۰۰ نفر

koshom. به انگل هایی که در زیر پوست دام ها ( معمولا بز ) زندگی میکنند گویند. اندازه آنها گاهی به سه سانتی متر هم میرسد. این لغت در جنوب فارس و برخی مناطق دیگر استفاده میشود.


کلمات دیگر: