کلمه جو
صفحه اصلی

زرفام

فرهنگ اسم ها

اسم: زرفام (دختر) (فارسی) (تلفظ: zar fām) (فارسی: زرفام) (انگلیسی: zar fam)
معنی: به رنگ زر، طلایی، ( زر، فام ( پسوند ) )

(تلفظ: zar fām) (زر + فام (پسوند )) ، به رنگ زر ، طلایی .


فرهنگ فارسی

زر گون طئی رنگ

لغت نامه دهخدا

زرفام. [ زَ ] ( ص مرکب ) طلائی. طلائی رنگ. زرگون. به رنگ زرد :
چو رنگین رخ شاه زرفام گشت
جهان تیره در پیش بهرام گشت.
فردوسی.
گفت که خاقانیا روی تو زرفام نیست
گفتم معذور دار زرننماید به شب.
خاقانی.
خضر ز توقیع تو سازد تریاق روح
چون ز کفت برگشاد افعی زرفام فم.
خاقانی.
مشو غره بر آن خرگوش زرفام
که بر خنجر نگارد مرد رسّام
نظامی.
رجوع به زر شود.


کلمات دیگر: